ایلقار نیوز : به گزارش مشکین فردا، شرح حال حضرت مولا را می توان به چهار دوره مشخص تقسیم نمود:
۱) دوران کودکی که از نظر تکوین شخصیت و بروز استعدادها بسیار مهم است.
ابن عباس می گوید: نخستین کسی که بعد از حضرت خدیجه(س) با پیامبر(ص) نمازگزارد علی بود. مجاهد نقل کرده است که سن حضرت علی در هنگام اسلام آوردن نه سال بود و یا کمتر و او هیچ گاه سر بر آستان بت نسود.
۲) دوره دوم از بعثت پیامبر اسلام(ص) آغاز می شود و همگام پیامبر بوده و تا لحظه مرگ نبی مکرم اسلام، همدهم و همراه او مانده و پیامبر(ص) در دامن پسرعم خویش رحلت نموده است. او در خانه پیامبر زندگی کرده و بعد از اولین پیام وحی و نزول به پیامبر آن را پذیرفته است.
این دوره خود بیست و سه سال می باشد (سیزده سال در مکه و ده سال در مدینه).
در حکومت اسلامی پیامبر، مکه دوره فردسازی و مدینه دوره جامعه سازی است. این دوره عنوان دیگری هم دارد و نام آن مکتب سازی است یعنی استقرار مکتب در ذهن جامعه و پرورش جامعه بر اساس مکتب. احیای مکتب و ایجاد ایمان در وجدان زمان و تشکیل یک گروه اعتقادی و در یک کلمه مبارزه به خاطر یک هدف، مرحله دوم از سال آخر دهم و اول یازدهم که دوره مکتب تمام می شود و نفاق و اختلاف در داخل جامعه اسلامی بروز می کند. سکوت علی(ع) آغاز می گردد. دوره ای که می بیند و مشاهده می کند حق او و خانواده او را و حق توده های مردم را که به خاطر عدالت به اسلام روی آورده اند، جناح های داخلی دارند پایمال می کنند.
دوره سوم را علی(ع) به خاطر وحدت اسلام، عنادها و غرض ورزی ها را تحمل می کند و سکوت می نماید و این دوره ۲۵ سال طول می کشد. سکوتی که خودش در یک جمله رسا و دقیق بیان می کند و می فرماید: همچون خار در چشمم و همچون استخوان در حلقومم ۲۵ سال ماندم.
فصل چهارم: ۵ سال حکومت برای عدالت امام است که از همان اول اعلام کرد و گفت: من دیگر از این حکومت بر شما بیزارم اما فکر کرده ام که این قدرت را به دست گیرم شاید حق هایی که به زانو فرو افتاده اند، بر پای دارم و باطلی را از این باطل هایی که بر پای ایستاده اند از پای دراندازم. در این دوره باز حرف های دیگر و شعارهای دیگر و تجلی ارزش های تازه ای از این وجودی که معجزه خلقت است، مطرح می گردد.
در زمانی که همه مقام ها قسمت شده و بت های آب و نان دار از قبیل حکومت بر امپراتوری ایران، حکومت بر امپراتوری مصر به دست بنی امیه و قوم و خویش های عثمان افتاده است، در این زمان گروه نفاق ابوعبیده جراح، سعدبن ابی وقاص و خالد بن ولید در مقابل گروه ناب و شیعه بی نظیر میثم تمار، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، بلال حبشی و بسیاری که علی را می پذیرند و به وجودش افتخار می کنند.
پنج سال مبارزه علی(ع) برای تحقق عدالت است زیرا که در اینجا مشرک نیست تا برای مکتب مبارزه شود. منافقین خشکه مقدس هایی که علی باید با اینها در صفین، در جمل، در نهروان بجنگد که در جمل از همه مشکل تر.
جرج جرداق می گوید: “کجایند آن نظریه پردازان و نویسندگان و آن آزاد اندیشان حقوق بشر و دموکراسی تا حقوق بشر را در عمل بفهمند و لمس کنند نه در سخنرانی و نه در خطبه و مراسم و نه در کنفرانس و سازمان ملل و یونسکو و تنها و تنها علی(ع) است که هم در دوره ای که ایمان می آورد یکه و تنها یک امت است و هم در دوره ای که یک فرد در گروه پیامبر بود و برای مکتب اسلام مبارزه می کرد، یک انقلابی و یک لشکر بود و در زمانی که سکوتش آن دم که قدرت به دستش نبود انقلابی وفادار برای وحدت اسلام ماند و زمانی که همه قدرت ها در دستش بود علی(ع) تنها شخصیت و رهبری بود که برای اولین بار به حکومت ورهبری جامعه اسلامی رسیده و حکومتی که زمام امور آن را به دست گرفته است، به خاطر عدالت به خاطر قسط و داد، به خاطر پا برهنگان، به خاطر ضعفا و مستضعفین است علیه آن شورش می کنند”.
علی (ع) هنوز پایه های حکومتش ثابت نشده، حتی بر مدینه مسلط نشده، مبارزه را شروع می کند و صدای آه مظلوم را می شنود و عدالت را احیاء می کند و حق را بازستانی می کند. (علی مع الحق و الحق مع العلی)سخن آخر اینکه برای داشتن مکتب وحدت و عدالت و ایمان و عقیده محکم و استوار، برای مبارزه انقلابی و برخورد با منافقین و معاندین و تحمل ناملایمات و خواهش های نفسانی افراد و برای حفظ مصالح عالیه اسلام و اعتلا و سربلندی مسلمین و وحدت و اتحاد و برای جوشش اعتقادی و استقرار عدالت در میان توده های مردم و برای احیای ارزش ها به شناخت علی و راه علی و ولایت علی نیاز است و برای رسیدن به انقلاب و نهضت فرزند بزرگوار او مهدی موعود در جامعه اسلامی ولایت فقیه که همان ولایت رسول الله است ، وظیفه ما تبعیت از امام است هر کس در مقابل ولایت بایستد به یقین عاقبت بخیر نخواهد شد. سرباز ولایت بودن تنها به زبان نیست بلکه با جان ودل و مال و جهاد در راه خدا باید از همه چیزمان همانند یاران سید الشهداءباید برای امامت و ولایت بگذریم ودر آن شرایط هست که ما را هم جز سربازان ولایت بدانند.
حادثه بزرگ غدیر خم و ولایت امیرالمومنین علی (ع) از دیدگاه علمای اهل سنت
طبرانی از زید بن أرقم
یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به راه خویش ادامه مىدادیم تا به غدیر خم رسیدیم . در آن جا درختى بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز ندیده بودیم .در آنجا بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ایراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هیچ پیغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنکه نیمى از مقدار زندگى پیغمبر پیشین خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىکشد ، دعوت الهى را اجابت مىکنم و دو اثر گران بار (یا گرانبها) در میان شما به جاى مىگذارم که اگر از خواسته و رویه آنان پیروى نمایید ، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهید شد: یکى کتاب خداست و دیگرى عترت من است .سپس دست على علیه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم ! چه کسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر و اولیتر به جان و مال است آنگاه فرمود :«من کنت مولاه فعلىّ مولاه»
ابن ماجه قزوینی از سعد بن أبی وقاص
عبد الرحمن ، معروف به ابن سابط ، از سعد بن ابى وقّاص نقل کرده است که در یکى از سالهاى حج که معاویه به مکّه رفته بود ، سعد بن ابى وقّاص به ملاقات او رفت . در این هنگام ، حاضران براى خوشحال کردن ، معاویه ، از حضرت على علیه السّلام بدگویی مىکردند .
سعد ، از شنیدن نکوهش آنان ، خشمناک شد و گفت : چنین سخنان نابجا و نابخردانه را درباره بزرگوارى مىگوئید که خود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم فرمود :
«من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .
و شنیدم خطاب به حضرت على علیه السّلام، مىفرمود:
«انت منّى بمنزله هارون من موسى الّا أنّه لا نبىّ بعدى»
و شنیدم که فرمود:«لاعطینّ الرّایه رجلا یحبّ اللّه و رسوله ؛ همانا پرچم جنگ را به مردى مىسپارم که خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را دوست مىدارد.
ثقلین و غدیر در کنار هم از لسان پیامبر
حضرت على علیه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در زیر درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه این است که گواهى میدهید ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود:مگر نه این است که گواهى میدهید ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمایند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر این ، کسى که خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى این شخص (على علیه السّلام) مولاى اوست. اینک ، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم که هرگاه به آنها تمسک کنید ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهید شد : یکى ، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا مىباشد که یک طرف آن در دست حق تعالى است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگرى ، اهل بیت من است.ابن حجر بعد از نقل این روایت بر صحت آن تصریح کرده و به طرق آن نیز اشاره کرده و میگوید :سند این روایت صحیح است . حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبو طفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده است . در این روایت چیزهای است که در آنها نیست
سید عقیل ابراهیم زاده مشگینی نویسنده و پژوهشگر معارف اسلامی
منابع:
کتاب الغدیر علامه امینی
وحی و رهبری آیت الله جوادی آملی
علی تنهاست از شریعتی
احادیث غدیر از صحیحین مسلم و بخاری
چهل حدیث احمد بن حنبل
مستند امام احمدبن حنبل
مستدرک حافظ بن عبدالله حاکم نیشابوریه
تاریخ محمدبن جریر طبری
الامام العلی صوت اعداله الانسانیه جرج جورداق
کپی مطالب دکتر شریعتی بدون ذکر منبع.
مواظب باش اول برو خبر را در مشکین فردا بخوان بعد اظهار نظر کن با طناب این رویا خانم با اسم مستعار آقای………..به چاه نیفتید
کاربر محترم آقا/خانم پتروس فداکار /سایت مشکین فردا چند دقایقی می شود که خبر مذکور را بروز رسانی کرده است اما هیچ اشاره ای ننموده اند اما وظیفه رسانه ای بودنمون ایجاب می کند که خبر مذکور را در پایگاه خبری تحلیلی ایلقار نیوز بروز رسانی کنیم.با تشکر سردبیر سایت
خب الحمدلله منابع درج شد منم همینو می خواستم
اقای پطروس مشکین فردا بعد از نظر من منابع رو درج کرد اما با کمال بداخلاقی نظر من رو درج نکرد. شما اسمشو چی می ذاری؟ مقاله بدون منبع یعنی چی؟