ایلقار نیوز :میراث فرهنگی نقش مهم و غیر قابل انکار در توسعه پایدار کشور ها دارد این میراث در قالب بناهای تاریخی که از نسل های گذشته به ما ارث رسیده است و به نوعی هویت تاریخی شهر مان محسوب می شود این میراث نه تنها هویت شهری را تشکیل می دهد بلکه الگویی برای نسل های بعدی نیز می باشد که حفظ و حراست از آنها امری لازم و ضروری می باشد . متاسفانه تخریب این آثار در شهر ما به امری عادی تبدیل شده است و کوتاهی مراکز فرهنگی نیز به آن دامن زده است و به جاي حفظ آنها با بي رحمي پيكرشان را مجروح مي كنند و يادگاري مي نويسند. بنايي كه صدها سال در برابر انواع بلاهاي طبيعي جان سالم به در برده در عصر ما به دست انسان در شرف تخريب است.
آثار و بناهای تاریخی هر شهر جزو قابلیت های اصلی برای جذب گردشگر می باشد چرا که طبیعت و اکوتوریسم می تواند در هر نقطه ایران و جهان باشد اما یک اثر تاریخی منحصر به آن شهر و تاریخ آن می باشد و در کنار دیگر عوامل می تواند در جذب گردشگر موثر واقع شود .
میراثهای تاریخی ما به جای اینکه نماد و هویت تاریخی این شهر باشد تبدیل به خرابه ای شده است . نمونه آن کهنه قلعه و یا محوطه بقعه شیخ حیدر می باشد ای کاش همان بقعه شیخ حیدر با فضای سبز زیبا و یادبود هایی که داشت می ماند بهتر از این بود که به ویرانه ای تبدیل شود .
اما مسجد جنت سرا که یکی از مساجد قدیمی و تاریخی این شهر بود در جنوب شرقی مقبره شیخ حیدر در فاصله حدود 150 متری آن در کوچه جنت سرا، مسجدی به همین نام است که در زیر زمین آن هفت قبر وجود داشت که به احتمال قوی قبر سیدجمالالدین و یاران وی میباشد. سیدجمالالدین همان کسی است که با دیگر فرماندهان از جمله احمد شاه نیکروز، با شاه اسماعیل اول به جنگ با سلطان سلیم عثمانی – که به خاک آذربایجان حمله کرده بود – رفت و در دشت چالدران (که امروز شهر چالدران در آن واقع است) در رکاب شاه اسماعیل با عثمانیان جنگید و همراه با احمد شاه نیکروز به درجه رفیع شهادت نائل آمد.قبرهای موجود در این مسجد به خانواده شیخ حیدر از جمله زنانشان نسبت داده میشد.(داود مینایی) ولی متاسفانه در طرح بازسازی بقعه شیخ حیدر و مسجد جنت سرا این مقبره ها به کلی تخریب شده اند .
یکی از اهالی قدیمی محل درگفتگو با ایلقار نیوز ابراز داشت: در طرح توسعه بقعه شیخ حیدر متاسفانه این قبور تخریب شدند و قرار بود پس از بازسازی از سنگ های اصلی قبور دوباره استفاده شودولی متاسفانه سالهاست این سنگ ها را گوشه ای انداخته اند و در حال از بین رفتن است .
اما آنگونه که تصاویر گویاست چه بر سر آنها آمده است . به قول مولانا : ازطلا بودن پشیمان گشتهایم/مرحمت فرموده ما را مس کنید
لعنت به کسانی که با حماقت بی حد و مرز خودشون اینطور هستی و هویت تازیخی یک شهر رو به فنا می دن و متاسفانه مردم هم در سکوتی خفت بار نظاره گر صرف این بی خردی ها هستند. کجاییند آقاین اصطلاح طلب و اصول چرای شهر؟! فقط پای نمایندگی و منافعی باشه از زیر هر یک از این سنگها هم یک گرایش سیاسی می خزه بیرون و شپش و سوسک هم سیاست مدار میشه و به دنبال رفتن به مجلس …! نمی دونم شاید لیاقت ما همینه و از ماست که بر ماست.
جانا بگو سخن دل می گویی. با تشکر
ننگ بر مسوولان بی کفایت شهرمون