ایلقار نیوز : مدیران جامعه اعم از نمایندگان و ارگانها، بیش از هر چیزی نیازمند پایبندی به اخلاق و مدیریت جهادی هستند.
مدیریت جامعه، مبتنی بر ارزش های اخلاقی است که تفکر جهادی را برای سیر تحولات و عبور از بحرانهای تاریخی میطلبد. آنچه توان و عزتنفس جوامع را برای رقابت در عرصه جهانی و دور شدن از پرتگاه سقوط ارزشهای اخلاقی افزایش میدهد، اتکا به دانش، فرهنگ و اعتماد درونی جامعه و ارزش های اسلامی آن است. یافتههای حاصل از مطالعات قرآنی و منابع اسلامی بهوضوح تأیید میکند که فروپاشی انسان ها و انحطاط جوامع و ملتها در تقلید، تعصب، وابستگی، پایبند نبودن به اخلاقیات دینی، بیاعتمادی، فقدان عزتنفس و ارج نهادن به دانش و هنجار جامعه بوده است. از سوی دیگر بدعت در هنجار اجتماعی یک ملت بهمثابه نوسازی و غربی شدن نیز زمینهساز انحطاط جوامعی بوده است که در چند سال اخیر با فروپاشی و شورشهای نژادی و قومیتی در منطقه به اثبات رسیده است. ثبات و تزلزل جوامع بستگی به نوع انتظارات فرهنگی نسلهای اجتماعی از اندوختهها و ارزشهای دینی خود دارد. پژوهش بین نسلی اینگلهارت بهوضوح نشان میدهد که جوامع امروزی بیشتر به نگرشهای پسامادیگرانه توجه زیادی دارند و نمونهای از این نگرش همان زیباشناختی، دین، مذهب و رفتارهای عرفانی هست. منظور از نگرش پسامادیگرایانه، گرایش جامعه به تئوری جدید، نیازهای فرامادی، ارزشهای جدید و کیفیت زندگی است. این مفهوم در مدیریت جهادی تبلوریافته است، چراکه مدیریتی مبتنی بر ارزشهای پسامادیگرایانه نظیر اخلاق، مذهب، کیفیت زندگی، معنا بخشی به هویت اسلامی، طرد سبک زندگی مادی و سرمایه دارانه هست که بشریت را به اتخاذ نگاهی جدید به مسائل اجتماعی جامعه، توانایی و نوزایی درونی برای مقابله با بحران هویتی و فرهنگی است. در این برهه برای استمرار در هویت اسلامی جامعه و کشیدن خط تمایز مابین ارزش های غربی و اسلامی ، مدیریتها بعد از اسلام از سوی مقام معظم رهبری تحت عنوان جهادی و مدیریت اسلامی مطرح و تئوریزه شده است. بیانات حاصله ازنظری توسعه بیشتر در قالب اندیشه پساتوسعه نیز قرار میگیرد. تئوری پساتوسعه از سوی افرادی چون ادوارد سعید، هومی باهابا، گاندی و رهبران مذهبی جهان نو برای نقد کشیدن مدل غربی مدیریت مطرح شد و در قبال کشورهای شرقی و مسلمان به را قطع روابط، اتکائی به فرهنگ و دانش خود و ایجاد نهادهای متمایز با تئوری و جهانبینی غربی تشویق نمودند.
براین مبنا، تاریخ جوامع، تاریخی ایدئولوژیک بوده و خط تکامل انسانها به غربی شدن و یکرنگی با الزامات و دستورالعملهای غربی نموده است. تاریخ و تحولات در جامعه ایران نشان نیز میدهد که آسیبهای فرهنگی و اجتماعی جامعه، نتیجه تقلید ناآگاهانه از الگوهای بیرونی ارزش و تجویز سبک زندگی جدید بدون تطابق یافته با ارزش های اسلامی است. بهاینترتیب مدیریت جهادی، رویکردی بومی- اسلامی است که در اندیشه مقام معظم رهبری برای استقلال و مقاومت فرهنگی و روانی در مقابل توطئه های سبک زندگی غربی ارائهشده است. بومیسازی میتواند به کاهش پیامدهای آسیبشناختی جریان توسعه از طریق سازگاری با مفاهیم مطرحشده در پارادایمهای جدید توسعه و تقویت سرمایه اجتماعی، دموکراسی مشارکتی و توانمندسازی قشر ضعیف جامعه منجر شود؛ بهعبارتدیگر اگر بومیسازی را انطباق الگوها و روشهای بیرونی توسعه با شرایط درونی جامعه محلی و تقویت الگوها و روشهای بومی متناسب با جریان توسعه بدانیم، میتواند به توانمندسازی جامعه محلی کمک نماید. بومیسازی پیوندی نهادینه بین دانش رسمی و دانش بومی در عرصه عمل و نهادینه کردن آن در جریان توسعه خواهد بود. این انگاره میتواند رویه غالب الگوهای مرسوم توسعه در جهت تمرکز، یکنواخت سازی و حذف تنوع و تکثر را تعدیل نماید و پیامدهای منفی آن را کاهش دهد.
جهان بینی سبک زندگی غرب، نگرشی سود پیوند و گزلشافتی داشته و نگرشی اسلامی از نوع مهر پیوند و گمانیشافتی است. توسعه بدیل یا مدیریت ارزش اخلاقی منجر به خوداتکائی میگردد این به یک استراتژی توسعه دلالت دارد که آگاهانه برای ارتقا هنجارهای اجتماعی و قانونگرایی اتخاذ شذه است. این امر دربرگیرنده قطع پیوندها با خارج بهمنظور اجتناب از خوداتکائی تحمیلی و یافتن چیزی بهتر از خودبسندگی هست .کلمه جهاد معمولاً بهنوعی تلاش مقدس اطلاق ميشود که در آموزشهای ديني ما معنا پيدا نموده و همواره با تقدس همراه هست؛ بنابراین اين تلاش خارج از روند عادي براي دستيابي به نتيجه موردنظر بايد باانگیزههای معنوي و الهي همراه باشد تاریخ غرب، تاریخی ایدئولوژیک، استعماری و جانبدارانه هست که از سوی نظریهپرداز غرب بعد از جنگ جهانی اول و دوم برای نوسازی جوامع باهدف جهانیسازی وابستگی به غرب به مطرح شد. در ایران نیز در دوره مشروطه و عصر پهلوی با شعار پیشرفت و توسعه به سبک غرب، توسعه غربی در کشور پیاده شد. پیامدهای حاصل از این باعث افزایش وابستگی، کاهش استقلال مردمی، گرایش به مصرفگرایی و تجملگرایی، گسست نسلی و سرانجام افزایش تضاد بین اقوام و مذاهب گردید.
بهاینترتیب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای رهایی از وابستگی به غرب و استقلال اجتماعی، مسیر توسعه با غرب متمایز شد و سرانجام بعد از مبارزه و مقابله با تحریم غرب و فشارهای رسانه و فرهنگی، مدیریت جهادی در پویش مدیریت اسلامی مطرح شد. فرق مدیریت جهادی و اسلامی با مدل غربی توسعه، در نگاه غیر اومانیستی و غیر ابزاری به انسان، عدم رویکرد چپاول گرایانه، چندخطی بودن توسعه و پررنگ بودن نقش مدیریت اسلامی در آن است. هدف از تئوری مدیریت جهادی و اسلامی بهنوعی تزریق انگیزه و عزتنفس برای ایجاد جهش است. همانطور که مك كله لند بر مفهوم نیاز به موفقیت بهعنوان انگیزه درونی برای ترقی و پیشرفت جوامع تأکید داشته است . مفهوم مدیریت جهادی نیز در اندیشه مقام معظم رهبری نیز باهدف تقویت انگیزه درونی ملت برای قدم نهادن در مسیر ترقی و رشد و آزادگی در مقابل پکیجهای توسعهای و پیشرفت تدوینشده است. در اصل دو عنصر درونی نامگذاری سالهای بعدازآنقلاب از سوی مقام معظم رهبری عبارت از الف- امید و آیندهنگری و ب- اعتمادبهنفس و عزت ملی هستند. بر این مبنا تا مفهوم نیاز به توسعه و خودکفائی در جامعه ضرورت نیابد، انگیزه پیشرفت رخ نخواهد داد، در اصل عنصر اصلی مدیریت جهادی برای جلوگیری از رکود فکری، جبران عقبماندگی مسلمانان، پرهیز از تجملگرایی و مصرفگرایی امری ضروری به نظر میرسد که در نظریه ابن خلدون، سید جمالالدین اسدآبادی و جرجی زیدان و دیگران علل شکست مسلمانان در برابر غرب گرایش به وابستگی، تنبلی، مصرفگرائی، فقدان انگیزه و نیاز برای توسعهطلبی و ب میلی به دانش عنوانشده است.
در این ارتباط هگن و اینكلس بر نوآوری و نوگرایی در افراد تأكید كردهاند كه الزامهایی فرهنگی از قبیل وجود انگیزه موفقیت در افراد و گرایش زمانی به حال و آینده و باور به توانایی تسلط بر طبیعت را به همراه میآورد ماكس وبر در مطالعه بر روی توسعه سرمایهداری، بر ظهور نهادها و ارزشهای حامی توسعه سرمایهداری تأكید كرده است كه تغییر باورهای مذهبی در جهت حمایت از دستاوردهای دنیوی و عقلانیت و زندگی زهدمنشانه از الزامهای فرهنگی آن میباشند میتوان چنین گفت که محرک توسعه و تقویت بنیه دفاعی در برابر بحران و تهدید کشورهای غرب، ایجاد نهادهای مدرن، تزریق انگیزه تلاش با رویکرد جهادی و اسلامی، پررنگتر کردن نقش رهبران مذهبی و ارزش مذهبی در فرایند حرکت جهادی اثرگذار است. از سوی نیز، تحرک بخشی به بدنه جامعه، فعال نمودن اقشار مختلف، بیدارسازی جوامع مسلمان و ایجاد روحیه کارآفرینی در تئوری مدیریت جهادی نهفته است.
از نگاه مقام معظم رهبری ویژگی اصلی مدیریت جهادی عبارت از: خدمت به مردم، نیت خدایی (خلوص) و تکیهبر علم هست. مدیریت جهادی همان مدیریت اسلامی است که ملاک علمی بودن، دانشمحوری، پرقدرت بودن، با برنامه بودن، مردم محور بودن، فساد ستیز بودن، نوآور بودن، تحرک و مشارکت گرایی از عناصر درونی این مفهوم تلقی میگردند. از نگاه مدیریت اسلامی، مدیریت جهادی مفهومی است مرکب از مؤلفههایی چون ۱- عشق، ایمان و کار براى خدا (جدیت، خستگیناپذیری، شوق به کار چالش با موانع و عبور از آنها شتاب همراه باتدبیر بصیرت، عدم غفلت از وجود دشمن و عدم فراموشی آرمانهای انقلاب اسلامی.
۲- مدیریت جهادی راهی برای بومیسازی اگر بومیسازی را استفاده آگاهانه از الگوها، روشها و فنون توسعه و تطابق آن با شرایط جامعه بومی در کنار بهروز کردن و تقویت فنها و روشهای بومی یا همان پیوند دانش رسمی بادانش و شرایط بومی بدانید، چنین راهبردی میتواند به توانمندسازی و مشارکت مردم در جریان توسعه و شکلگیری یک جریان توسعه درونزا، متکیبهخود و پایدار منجر شود. چنانکه ویسکاف در ارتباط باتجربه چینیها در ارتباط با استراتژی مناسب توسعه مینویسد: چنینها بعد از دهه ۶۰ بهعنوان یک خطمشی آگاهانه، از استراتژی توسعه خود متکی پیروی میکنند تا از بدهی بلندمدت پرهیز نمایند. آنها منابع و تلاش بیشتری را به توسعه تواناییهای فنّاوری بومی خود اختصاص دادهاند تا به فنّاوری وارداتی که توسط شرکتهای خصوصی خارجی عرضه میشود، وابستگی نداشته .
عنصر مدیریت جهادی با مفهوم هویت اسلامی درهمتنیده است و شاکله اصلی آن شامل مواردی همچون شاخص عدالتطلبی، ساده زیستی، کار و تلاش مخلصانه، طلب و پویایی علمی بیوقفه، ایستادگی قاطع در مقابل طمعورزی و سلطه بیگانگان، دفاع از حقوق ملت، دفاع شجاعانه، اجتناب از اشرافی گری هست. علل تفاوت الگوی مدیریتی جوامع در شرایط تاریخی، شرایط زمانی، شرایط جغرافیایی، شرایط جغرافیایی سیاسی، شرایط انسانی و فرهنگ، شرایط طبیعی نهفته است. موانع مدیریتی جامعه مسائلی همچون توهم تضاد توسعهیافتگی بااخلاقی زیستن، وابستگی به فرهنگ غرب به نام پیشرفت و تحول، تبعیت از فرمولهای اقتصادی غرب، استفاده از مدل غربی در سیاست فرهنگ، حرکت زیگزالی کشور درنتیجه فقدان الگوی مشخص است. بنابراین فرهنگ مديريت جهادي با مصرفگرايي، اشرافی گری و تفکر اومانیستی غرب تقابل دارد. تفکر سرمايهداري جامعه را به سمت مصرفگرايي و انحراف از مسير آرمانهاي انقلاب و عدالت سوق ميدهد. تفاوت اصلي مديريت جهادي با ساير نظامهای مديريت در پیشفرضها و مباني فکري آن مقتبس از مديريت اسلامي است. مديريت اسلامي بر شانههاي مباني فکري انديشه اسلامي از ساير نظريههاي مديريت استقبال ميکند و بهرهبرداری مينمايد. خصوصیات فرهنگ جهادی عبارت از دینمداری، ولایت محوری، انعطافپذیری، مردمگرایی، خو باوری، پویایی، ارزشمداری، سرعت عمل، نوگرایی و استمرار هست.
نظريه و عملکرد فرهنگ و مديريت جهادي در مرتبه نخست بر جنبههاي انساني سازمان توجه دارد. فرهنگ و مديريت جهادي را ميتوان عمل، فراگرد، پيامد يا حالتي دانست که براي تعالي انسانها پديد ميآيد و اين بهنوبه خود به معني پيش بردن، روانسازی رشد، متحول کردن فرصتها، کامل کردن، برتري بخشيدن يا بالا بردن امور انساني است. در سیاست کلان جامعه، محورهای تعیینکننده مدیریت جهادی عبارت از ۱- محور روانشناختی؛ ۲- محور اقتصادی؛ ۳- محور اجتماعی؛ ۴- محور فرهنگی؛ ۵- محور سیاسی؛ ۶- محور شخصیتی و ۷- محور انسانی هست.
محورهای تعیینکننده مدیریت جهادی جامعه
۱ | محور روانشناختی | عزتنفس، اعتمادبهنفس، اقتدار جامعه، سلامت نفس، مبارزه با هوای نفسانی، جهاد اکبر، توکل بر خدا، عزم راسخ، ایمان به اهداف انقلاب، خودباوری. |
۲ | محور اقتصادی | خودکفائی، عبور از بحران وابستگی، افزایش صادرات، تلاش کشاورزان، عدم وابستگی به نفت، استفاده از نیروی مخلص و باکفایت، بهرهمندی از نیروی کارآمد، ابتکار و نوآوری. |
۳ | محور سیاسی | بصیرت داشتن، آگاهی اجتماعی، دشمنشناسی، عدم فرصت به دشمنان، غرور و عزت در مقابل دشمن، آمادگی سیاسی و دانشی در مقابل دیگران، توجه به معیارهای مدیریتی امام علی (ع)، پایبندی به عقل جمعی، تدبیر، حکمت در امور، شجاعت، رفتار معقولانه در عرصه سیاسی. |
۴ | محور فرهنگی | مقامت در برابر صدور فرهنگ غرب، نقد شرقشناسی، گرفتن رویکرد کیفی و میدانی بهجای کمی غربی، خروج ا مطالعات کتابخانهای به میدانی و نقد مفاهیم شرقشناسی، شکست استعمار نو یا پسااستعماری غرب، فرمانبرداری از ولیفقیه زمان. |
۵ | محور انسانی | مديريت براي خدا، مديريت ولايتي، انعطافپذيري ساختار، تشکيلات مناسب با شرايط، داشتن دل بیدار و وجدان آگاه، غفلت نکردن از اهداف نظام، همت جهادی و انقلابی، ساده زیستی، دوری از رفاه. |
۶ | محور شخصیتی | خودباوري، پرکاري، تحولآفرینی، پويايي، سختکوشي، سرعت عمل در کارها. |
۷ | محور اجتماعی | مشارکتپذيري، قناعت، نهادينه کردن اخلاق و ارزشهاي ديني در محيط کار و اهمیت دادن به بيتالمال، حق محوری، صداقت، مسئولیتپذیری و پاسخگویی. |
تبیین نامگذاری سالهای بعد از انقلاب اسلامی متناسب با سیاستهای جامعه و جهان
نامگذاری سالهای بعدازآنقلاب در یک نگاه | ||
سال | عنوان مفهومی سال | سیاستهای مورد نظر |
۱۳۷۳ | وجدان کارى و انضباط اجتماعی | دعوت به نظم اجتماعی، تقویت وجدان جمعی، بیدار نمودن اخلاق حرفهای و کاری. |
۱۳۷۴ | انضباط اقتصادى و مالى | مبارزه با فساد، کاهش تبعیض و فاصله طبقاتی، کاهش فقر و افزایش رفاه. |
۱۳۷۵ | کار سازنده | مقاومتی نمودن فعالیتها، فعالیت و افکار جهادی، همیاری جمعی. |
۱۳۷۶ | صرفهجویی | کاهش وابستگی به بیرون، حفظ استقلال، مبارزه با سبک زندگی غربی و مصرفی، بازگشت به اصول زندگی اسلامی. |
۱۳۷۷ | صرفهجویی | مبارزه با سبک زندگی غربی، دروی از مصرفگرایی، عدم شیوع فرهنگ سرمایهداری، اسلامی نمودن زندگی، مبارزه با معیار اشراف گری به روش امام (ره). |
۱۳۷۸ | امام خمینى قدس سرّه | بازنمایی مدیریت دینی جامعه، تمیز مسیر توسعه ایران و غرب، دمیدن روحیه تلاش و جهاد در بدنه جامعه. |
۱۳۷۹ | امام امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب علیه السّلام | نشان دادن شجاعت اسلامی ایرانی، زنده نمودن فرهنگ جهاد و اقتدار در برابر دشمن، دشمنشناسی. |
۱۳۸۰ | اقتدار ملی و اشتغال آفرینی | افزایش اشتغال، جذب نخبگان و جلوگیری از مهاجرت آنها، افزایش عزتنفس مردم، تقویت دانش بومی، اتحاد قومی، مشارکت قومی، فقدان فاصله بین اقوام. |
۱۳۸۱ | عزت و افتخار حسینى | هویتیابی، عزت یابی، ارج نهادن به انسانیت، توجه به اهداف عاشورایی جامعه، تدوین مدیریت جهادی با الگوی عاشورا، |
۱۳۸۲ | نهضت خدمتگزارى | مردمسالاری، رسیدگی به فقرا، کاهش فاصله بین مردم و مسئولین، اعتمادسازی مردمی، افزایش سرمایه اجتماعی. |
۱۳۸۳ | پاسخگویى سه قوه به ملت ایران | اصل حکمرانی خوب، تأکید بر شفافیت، پاسخگویی به مردم، رفتار صادق از مسئولین، رعایت حقوق متقابل مردم و دولت، فساد ستیزی، افزایش اعتماد سیاسی، احترام به وجدان جمعی و اخلاقی جامعه، افزایش احترام متقابل نسبت به هم در جامعه، افزایش نظارت مردمی در مدیریت. |
۱۳۸۴ | همبستگى ملى و مشارکت عمومى | انسجام اجتماعی، وحدت، خنثیسازی توطئه دشمن، مدیریت منازعات قومی و حلوفصل آن، افزایش مشارکت و اعتماد سیاسی اقوام، آگاهی و هوشیاری به تئوری غربی در بین اقوام ایرانی، نگاه راهبردی به تحولات منطقه، ارج نهادن به جایگاه قومیتها در مسائل کلان جامعه، تقویت روحیه انقلابی در بین مردم و مدیریت اقوام به سمت تحولآفرینی و توسعه بهجای ستیزهگری و توطئه غربی. |
۱۳۸۵ | پیامبر اعظم(ص) | تدوین برنامه جامع کشور بر مبانی رسالت انبیا الهی، شکلگیری اخلاق کاری و رفتاری بر طبق اصول دینی، بالا بردن جایگاه ائمه در جهان، جهانی نمودن اصول مدیریتی پیامبر، |
۱۳۸۶ | اتحاد ملى و انسجام اسلامى | حفظ پیوستگی قومی، برابری قومیتی در کشور، اتحاد آن در لوی اسلام و فرهنگ اسلامی، عدم شکاف سیاسی و اجتماعی بین مسئولین و مردم، حذف تفکر تفرقهانگیزی در جامعه، برتری در جهان اسلام بر مبنای تقوا و عدالت نه نژادی، |
۱۳۸۷ | نوآوری و شکوفایی | تأکید بر خلاقیت، روحیه کارآفرینی، نخبه پروری، کاستن از موانع تحرک و پویایی گروههای اجتماعی، دادن فرصت پیشرفت برای تمامی اقشار جامعه. |
۱۳۸۸ | اصلاح الگوى مصرف | طرد فرهنگ غربی و سرمایهداری، حفظ ارزشهای اسلامی، حفظ بینان خانواده، اسلامی نمودن معیشت مردم. |
۱۳۸۹ | همت مضاعف و کار مضاعف | تلقین اعتماد اجتماعی، افزایش همیاری مردمی، افزایش دلسوزی مردم و نظام نسبت به هم همدردی و حاکمیت تفکر جمع محوری و ممانعت از اصول فردگرایی در اهداف مدیریت جهادی. |
۱۳۹۰ | جهادی اقتصادی | مدیریت جهادی، جدیت در امور اداری جامعه، توجه به معیشت مردم، پیشی بینی آینده جوامع در برابر غرب، عدم وابستگی اقتصاد جامعه به بحرانهای نفتی، |
۱۳۹۱ | تولید ملى، حمایت از کار و سرمایه ایرانى | ارزش نهادن به توانایی ملی، بالا بردن منزلت اقتصاد مقاومتی و محلی، تأکید بر ارزش تولیدات بومی در مقابل با کالاهای وارداتی، حفظ چرخه تولیدی بومی و تأکید بر جهانیسازی صادرات آن |
۱۳۹۲ | حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی | مردمی بودن حکومت و سیاست، مشارکت در مردم در جریان اقتصادی، انقلابی بودن در برهههای حساس، ب توجهی به ادعاهای غرب، بصیر بودن جامعه نسبت به آینده جامعه، حفظ دانش و فرهنگ سیاسی و تقویت آن. |
۱۳۹۳ | اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی | نرمش قهرمانانه در حوزه سیاسی و اقتصادی تعامل با غرب، اتکا بر فرهنگ و دانش بومی، تقویت فرهنگ عاشورایی و رمضانی جامعه برای مقاومت و عبور از تحریم غرب، امیدواری و اعتماد اجتماعی در برابر هجمه غرب، دعوت اقشار جامعه به همدلی و کنترل فشار اقتصادی، حمایت از قشر فقیر و ضعیف جامعه، ایجاد انگیزه تلاش و تکاپو در حوزه اقتصادی، صدور فرهنگ اسلامی و دینی به کشورهای همسایه و جهان غرب، شناختن فرهنگ اسلام به غرب در مقابل جریان اسلام هراسی، دعوت به همگرائی، داشتن شم مدبرانه به تحولات قومی منطقه، ایجاد سازش و انسجام متقابل بین مذاهب اسلامی، وحدت قومی و کاهش فاصله اجتماعی بین اقوام، از بین تنش و ایجاد روحیه همکاری و همزیستی در فرهنگهای مختلف، هماهنگی اقشار طبقاتی و هویت قومی در توسعه ایران. |
1394 | دولت و ملت،همدلی وهمزبانی
|
تعامل بیشتر بین قواها، کاهش فاصله اجتماعی، حذف تنش سیاسی، تاکید بر همدلی عاطفی و فکری، تقویت فرهنگ تعامل و تقوا، همگرایی بین قومیت ها، مقاومت جهاد گونه در برابر مسئله هسته ای، تلقین شجاعت و پایمردی در جهاد با غرب، ایستادگی در برابر توطئه و تمارض چپاول گران زمان، همراهی با دولت در توسعه جامعه |
بهزعم منابع دینی، مدیریت جهادی از صدر اسلام و شکلگیری حکومت اسلامی برای مقابله با تهدیدات دشمن، حفظ ارزشهای الهی، توسعه عدالت و برابری اجتماعی و حفظ اقتدار جامعه اجرا میشده است. در ایران، پیادهسازی مدیریت جهادی و اسلامی جامعه با اهداف فراملی و جهانی از سال۱۳۷۳ با عنوان وجدان کارى و انضباط اجتماعی شروع و در سال ۱۳۹۳ با نام اقتصاد مقاومتی پیوندی عمیق و متقابلی بین سیاستها و راهبردهای کلان و خرد عناوین برقرار گرید.
بر این اساس، مدیریت جهادی بر شش محور روانشناختی، فرهنگی، انسانی، شخصیتی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و از ۱۳۷۳، بهعنوان الگوی بومی توسعه باهدف حفظ همبستگی و انسجام اجتماعی و افزایش مشارکت اجتماعی در بین فرهنگهای مختلف تدوینشده است و هدف اصلی نامگذاریها، ضمن حاکم سازی فضای حکمرانی خوب در محوریت اعتماد، شفافیت، افزایش ظرفیت انتقادی در جامعه، پاسخگویی بین قوا و داشتن رویکردی پساتوسعه به معنای رویکردانی از دانش جهانیسازی غرب و اتکای بیشازحد به دانش اسلامی بومی برحسب نیاز و ضرورت جامعه بوده است. با نگاهی به تئوری مکه له لند، پارسونز، شومپیتر و دورکیم نیز فلسفه و راهبرد چنین مدیریتی، افزایش اعتماد سیاسی و اجتماعی اقوام، داشتن عزتنفس، تقویت حس خودشکوفایی، خودباوری و تلقین اقتدار به جامعه، ایجاد تحرک در ابعاد اجتماعی، انسجام قومی، افزایش مشارکت، ایجاد روحیه کارآفرینی، شکلگیری توسعه مهر پیوند گماینشافتی بهجای سودمحور گزلشافتی، بیدارسازی جامعه، عبور موفق از توطئه و بحرانهای اجتماعی، مدیریت تفاوت قومی به تحولآفرینی و توسعه، افزایش روحیه همگرائی و همدلی، داشتن نگاه راهبردی به آینده جامعه و توانمندسازی اقتصاد جامعه در برابر جهانیسازی و بحرانآفرینی غرب هست. بر این اساس، جامعه نیازمند رهبری توانمند و مقتدر است که بتواند از راهبردها و سیاستهای موردنیاز برای عبور از بحران، جامعه را مدیریت نماید. چنین میتوان که وظیفه آحاد شهروندان و نمایندگان، با توجه به تحولات پرشتاب جامعه و دگرگونی سریعالسیر ارزشها، همگرایی، همدلی، استفاده از اصول مدیریتی اقتصاد مقاومتی، نهادینهسازی ارزشهای اسلامی در جامعه، مبارزه با شیوع بیحجابی و رفتارهای ضد اخلاق و دین است که این امر مهم، شدنی است بهشرط محافظت از مرزهای اخلاقی و فرهنگی جامعه.
دکتر طاها عشایری، تحلیلگر مسائل اجتماعی و سیاسی
با سلام
مقاله آقای عشایری بسیار عالی و مورد نیاز جامعه است و تحلیل سالها نیز در خور توجه است و بسیار عالمانه تحلیل شده است