الگوی مصرف مجموعه ارزش ها و بینش هایی است که منتهی به رفتار اقتصادی (انتخاب مصرف یا پس انداز ، عدم مصرف، نوع مصرف، میزان مصرف و…) می گردد و ذیل نظام فرهنگی جامعه تعیین می شود، و الگو های تولید، توزیع و بازیافت نیز بر آن اثر گذارند. الگوی مصرف بومی منطبق بر شرایط خاص سرزمینی، اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی یک نیاز اساسی برای هر کشور مستقل و با اقتدار است.
اصلاح، ظرفیتی برای بهبود رفتارها، شایسته سازی آداب و بازسازی نظم اجتماعی در جهت کارآمد ساختن حرکت و اصول و ارزش هایی است که جامعه عمیقا بدان ها متعهد است. لذا هم تحکیم روابط جامعه با ریشه ها و هم تمهید و پذیرش فعالانه شرایط و مقتضیات جدید ، همواره نیازمند اصلاح و پیرایش فرهنگی است.
اصلاح الگوی مصرف در ایران یکی از مهم ترین مؤلفههای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است؛ مسئله مقابله با تجمل گرایی و مصرف زدگی، ترویج فرهنگ صرفه جویی و قناعت و مبارزه با اشرافی گری و اسراف . مقام معظم رهبری به کرّات در سال های مختلف، از ابتدای جنگ تحمیلی تا کنون، تکیه ی خاصی بر لزوم اصلاح الگوی مصرف داشته اند. تعبیری که ایشان از خطر مصرف گرایی برای جمهوری اسلامی ایران دارند، تعبیر «بیماری اجتماعی» است. رهبری در سال 81 آن چنان به پدیده ی مصرف گرایی در جامعه انتقاد می کنند که شاید تا آن زمان این چنین نسبت به این موضوع واکنشی صورت نگرفته بود. ایشان فرمودند: “مصرفگرایی، جامعه را ازپای درمیآورد. جامعهای که مصرف آن از تولیدش بیشتر باشد در میدان های مختلف شکست خواهد خورد بنابراین بجاست نسبت به این بلای جامعه برانداز بیش از پیش آگاه بود و از خطرات و لطمات آن جامعه را حفظ کرد”.
مهمترین بعد مدیریت اقتصادی مدیریت مصرف است؛ مسئله ای، که از دید رهبری یک رکن از ارکان اقتصاد مقاومتی است؛ به معنای مصرف متعادل و پرهیزاز اسراف و تبذیر است؛ به طوری که ایشان آن را به منزلهی جهاد در راه خداوند میدانند. الگوى مصرف در اقتصاد، اهميت ويژهاى دارد. هم از اين رو كه مخارج مصرفي در درآمد ملي داراى سهم بزرگي است و هم از اين جهت كه آن بخش از درآمد ملى كه مصرف نمىشود، سرانجام پسانداز و سرمايهگذارى خواهد شد؛ در نتيجه، مطالعه الگوى مصرف كلان به صورت غيرمستقيم، مطالعه سرمايهگذارى كل و رشد اقتصادى نيز هست. اگر وضعيت جامعه به گونهاى باشد كه افراد را به سمت مصرف هرچه بيشتر سوق دهد، بخش اعظم منابع درآمد جامعه به مصرف اختصاص مییابد و روشن است كه در چنين وضعيتى از سطح پس انداز كل كاسته، زمينه مناسب براى سرمايهگذارى فراهم نمىگردد. اين مسأله كاهش توليد و فقر اجتماعى را به دنبال آورده و ضعف اقتصادى نيز زمينه فقر فرهنگى و انحطاط اجتماعى را فراهم مىكند و اين امور در مجموع، آسيبپذيرى جامعه را در برابر قدرتهاى سلطهگر افزايش داده و استقلال سياسى كشور را تهديد مىكند و چنانكه تأمين نيازهاى رو به افزايش جامعه از راه واردات انجام گيرد، تأمين ارز مورد نياز براى خريد از بازار جهانى، روند وابستگى را تشديد مىنمايد.
اصلاح الگوی مصرف يك رسالت ملي است، وقتي افراد اصلاح الگوی مصرف را در جامعه رعايت كنند فرهنگ درست مصرف كردن را مي آموزند؛ بنابراين ميتوانند از منابع استفاده مستمر داشته باشند. از آنجایی که حجم عظیمی از مصارف اقتصادی در کالبد و شرایط ویژه قالب خانواده صورت می پذیرد؛ در واقع الگوهای مصرف مقوله ای خانوادگی است و سبد مصرف در نهاد خانواده تنظیم می شود.
اگر تصميم داريم با يك برنامه منظم و هدفمند جهت پیشبرد اهداف اقتصاد مقاومتی حركت كنيم و صدمات كمتری از تحريمهای اقتصادی داشته باشيم بايد الگوی مصرف صحيحي برای خانواده ايراني تهيه كنيم كه در اينجا زن به عنوان همسر، مادر، مدير برنامه ريز خانواده و كسي كه نقش اصلي در تنظيم خريد و چگونگي مصرف را به عهده دارد و همچنين به عنوان مربي، فرهنگ ساز نسل آينده و سرانجام به عنوان پيوند دهنده كودكان به خانه و جامعه ميتواند نقش بسيار مهمي در تغيير الگوی مصرف و در نتيجه اقتصاد پويا داشته باشد. از آنجا که خانواده در مصرف بیشتر تابع زنان خانواده است لذا زنان با كسب آگاهي های لازم درمورد نحوه مصرف قادر خواهند بود كه هزينههای يك جامعه را كنترل نمايند و باعث ارتقا سطح مديريت بهرهوری ملي شوند كه اين امر از طريق بهينهسازی مصرف در خانواده حاصل ميشود.
به عبارتى بهتر، زنان با برخوردارى از جديدترين اطلاعات و دانش در رابطه با موضوعات مختلف زندگى و با استفاده از آنها و آموزش به ديگر اعضاى خانواده و همچنين دقت و نظارت در انجام صحيح آنها مىتوانند روشهاى نوين و بهينه را جانشين باورهاى غلط و غيراقتصادى اعضاى خانواده كنند و سطح فرهنگى، اقتصادی و اجتماعى خانواده را بيش از پيش افزايش دهند. اشاره به اين نكته لازم است كه شرط حضور فعال زنان در اجتماع، شاغل بودن آنها نيست؛ بلكه كسب اطلاعات و دانش كافى در رابطه با مسائل مختلف اجتماعى است.
قسمت عمده مصرف در خانواده هاست و ما در زندگي روزمره شاهد مصرف بيرويه مواد غذايي، بهداشت، پوشاک وانرژی – بخصوص آب و برق- هستيم و اين نكته كه اين هزينهها تا چه اندازه ضروری و حياتي بوده و آثار آنها بر تعادل مالي خانواده به چه ميزان بوده، كمك بسياری برای مديريت بهينه هزينههای خانواده در آينده خواهد بود. زنان می توانند با تدابير هوشمندانه و کنترل مصرف خانواده -بخصوص انرژی و آب که مهمترین چالش دولت و از درجه اولویت اصلاح الگوی مصرف در کشور برخوردار است – نقش موثری در تعدیل هزینه ها و صرفه جویی ایفا کنند. بی شک صرفه جویی های جزئی در خانواده ها به صرفه جویی های کلان ملی منجر خواهد شد.
زنان به خاطر اينكه بيشترين خريدها را انجام مىدهند، مینوانند در نوع توليدات وارد شده، مد و تعداد كالاها به بازار نيز دخالت داشته باشند. اصلاح الگوی مصرف نيازمند بازنگری است، الگوی غلط مصرف در زنان، چشم و همچشمي و نتيجه حساسيت های بيمورد و تربيت نشده است به اين دليل كه بسياری از خريدهايي كه از طريق بانوان انجام مي شود، نياز واقعي نيست، بلكه يك عادت يا تقليد از ديگران است. الگوی تحميلي زمان، مكان و تبليغات فرد را به صورت ناخودآگاه مجاب مي كند به اينكه به وسايل و اقلام مختلف نيازمند است ؛ درحالي كه اين نياز، فقط يك نياز كاذب است ، در واقع برخي از زنان با مصرف بيحد ميخواهند به نيازهای كاذب خود پاسخ دهند.
نتايجي كه زنان توانمند از حساسيت، نظارت و توجه خود ميگيرند شامل صرفهجويي در استفاده ازهزينه، انرژی، زمان، نيروی انساني، افزايش امنيت و ايمني، كيفيت، سهولت دركار، كاهش استرس و خستگي، افزايش سطح فرهنگي و درک اجتماعي خانواده و دستيابي به تربيت صحيح آنها خواهد بود.
زنان ميتوانند با كاهش هزينههای تشريفاتي و حذف تجملات، مازاد درآمد خانواده را در کارهای تولیدی و یا زمينه های خير و خداپسندانه خرج كنند و از اين طريق، روحيه تولید و کارآفرینی و خيرخواهي را در فرزندان خود و حتي ساير خانوادهها پرورش دهند. به عنوان مثال در بحث مشاغل خانگی و بحث کار و تولید در این عرصه ، زنان می توانند ضمن ایفای نقش در تولیدات داخلی سهمی نیز در پوشش هزینه های خانواده داشته باشند و از همه مهمتر اینکه در بحث اقتصاد مقاومتی نیازمند تربیت یک نسل کارآفرین هستیم.
هر اندازه دانش، آگاهي و حساسيت زنان بيشتر شود و درک اقتصادی بيشتری در اين زمينه بيابند نسبت به طريقه مصرف حساس ميشوند. آگاهي و رشد فرهنگي و اجتماعي بانوان هر چه بيشتر باشد باعث ميشود تا زنان تحت تأثير عادت و تبليغات قرار نگيرند و الگوی مصرف به اصلاح برسد. رسیدن به این امر مهم -به ويژه در خانواده ها- نيازمند زمانى طولانى است؛ چرا كه كار در اين زمينه نيازمند فرهنگ سازی در همه ابعاد است، گرچه فرهنگ سازى در اصلاح الگوى مصرف يك شبه و با برنامهريزى كوتاه مدت جواب نمى دهد و بايد در اين زمينه اهداف بلند مدت مدنظر كارشناسان و مسئولان قرار گيرد.
انتهای پیام/کارشناس امور هنری و دبیر کارگروه فرهنگی اقتصاد مقاومتی ، اقدام و عمل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی)