ایلقار نیوز / رضا فضلعلیزاده :چندی پیش یکی ار دوستان دنبال کتابی میگشت، وقتی به من مراجعه کرد یادم افتاد که ممکن است آن کتاب راداشته باشم. وقتی دنبال کتاب به انبار خانه مراجعه کردم (گفتم انبار خانه) آری واژه نامأنوس و عجیبی است جای کتاب در کتابخانه است ولی از آنجایی که ما مردمی هستیم که قدر کتاب را خیلی میدانیم به غیر چند کتاب که ظاهر تر و تمیزی دارند و به خاطر خوشگلی در ویترین کتابخانه هایمان می گذاریم بقیه کتاب ها را در گوشه انبار خانه هایمان داخل کارتن سیگار که معمولا ضخیم تر است نگهداری می کنیم یا به نمکی محل داده و در مقابل یک دمپایی پلاستیکی می گیریم. این یک واقعیت است که حقیقت بودنش می تواند مورد تجزیه و تحلیل کارشناسان قرار گیرد که این روزها بازار بعضی از به ظاهرانشان داغ است.
باری، وقتی غبار از چهره کتب می زدودم تا عنوان ها را بخوانم چشمم به مقاله ای افتاد که برای روزنامه دیواری مدرسه مان در سال1373 طراحی کرده بودم تقریبا 22 سال پیش، برخی از کلمات به خاطر گذر زمان و رطوبت و نموری انبار به راحتی قابل خواندن نبود ولی می شد فهمید موضوع بحث چیست. مقاله در مورد ماهواره ها و نقش آن ها در زندگی آینده بشر بود.
انگار همین دیروز بود که وقتی همکلاسیهایم نظریه دهکده جهانی مارشال مکدونالد را می خواندند، می خندیدند و می گفتند چنین چیزی امکان ندارد اگر هم اتفاق بیفتد ما پیر شدیم یا صد کفن پوسانده ایم. به هر حال با گذشت کمتر دو دهه از آن تاریخ این نظریه به طور مشهودی در زندگی ما اتفاق افتاده و قابل لمس گشته است.
شبکه های اجتماعی پدیده قرن بیست و یکم، به عنوان امکانی بهتر برای برقراری ارتباط میان افراد و یا معضلی غیر قابل تغییر در زندگی اجتماعی مردم به خصوص جوامع جهان سومی شاخ و شانه می کشند. آیا فرهنگ استفاده از شبکه های اجتماعی در کشور ما ایران واقعا جا افتاده است؟ آیا پدران و مادران ما کنترل کافی بر فعالیت های اینترنتی کودکان و نوجوانان خود دارند؟ آیا با وجود فیلتر شکن ها که به راحتی در اختیار است کودکانمان از وارد شدن در سایت هایی که حتی در کشور های پیشرفته کمتر پیش می آید در دسترس کودکان باشد مصونیت دارند، یا هر چه فرزاندانمان بتوانند وارد سایت های مختلف شوند و از شبکه های اجتماعی بیشتری استفاده کنند مایه مباهات و فخر فروشی پدران و مادران است؟ به قول یکی از همشهریان که در صف نانوایی از نابغه بودن فرزند ده ساله اش در کار با کامپیوتر و گوشی و بازدید از تمام سایت هایی که شاید همگان نمی توانند وارد شوند تعریف میکرد. آیا محدودیت های فرزاندمان را برای بازدید از سایت های مختلف به آنها گوشزد کرده ایم و یا به علت نداشتن اطلاعات کافی در کار با کامپیوتر و گوشی های هوشمند از تعقیب فرزندان امروزی خود باز مانده ایم؟ آیا امنیت تصاویر و ویدیوهایی که به هر بهانه ای گرفته شده و در گوشی هایمان نگه داری میکنیم در نظر گرفته ایم؟ آیا اسناد و مدارک مالی موجود در گوشیهایمان امنیت کافی را دارند؟ آیا حریم خانه هایمان که به راحتی توسط هکرها می تواند مورد آسیب باشد را می دانیم؟ آیا والدین در اوقاتی که در منزل هستند فرصت کافی برای صحبت با فرزندان و پرس و جو از کارهای روزمره آنها را دارند یا همانند فرزندان خود مشغول چت کردن و گشت و گذار در دنیای مجازی هستند؟ اینها همه سوالاتی هستند که ذهن بسیاری از اندیشمندان کشورهای جهان را به خود مشغول کرده اند. چرا که زوال عاطفه ها و از بین رفتن حریم ها و شکسته شدن حرمت ها به واسطه هجوم شبکه های اجتماعی و فضای مجازی ممکن است بازخوردی غیر قابل پیش بینی در زندگی آینده ی بشر داشته باشد.