وقتی امانت علل تحول باطنی است چه امانتی خداوند لایزال در ید انسان نهاده جز به خویشتن بازگشتن و سنگینی امانت را به دوش گرفتن و جان بر لب رساندن آیا حقیقت جز این نیست که عطش کویر دلهایمان از دیدن نوع نگرش انسان ، این موجود زنده ی ناطق هر نوع تبعیض و نابسامانی لرزه بر اندامش بیفتد.و واقعیتهای تلخ تاریخ یا جامعه کنونی را نمی بیند یا خود را به ندیدن محکوم کرده و سوگوار برمزار روح گرفتار عابدی که در میعادگاه آسمانیش از عطر خوش یاد محرابش را پر اشک می کند .
مگر سعادت دنیوی و اخروی در گرو نیک اندیشی و مهرورزی باهم نوع و احترام به حقوق یکدیگر از بدو تاریخ بشری نیست . چه جنگ نابرابری و چه عهد شکستنی ، وفای به عهد نکردن و به تزویر و ریا دست زدن به چه قیمتی ، ارج نهادن به عقده ها ی حقارت تاریخی ، شستن جرم اقوام کینه توز خود با هدف رسیدن به امیال و آرزوهای منفور، مگر دسیسه ای بزرگتر از این که موقع شکست از هیچ اقدامی ابا نداشته و قرآن بر سرنیزه کرده تا عرب بادیه نشینی که رسول گرامی آب جنت به آبروی آنها ریخته سرجنگ با امانت واقعه غدیر نهند آری همینند و بس .
از کربلا چه باید آموخت؟ ، سرچشمه فضایل انسانی ، کربلا چشمه رحمت و معرفت و رسیدن به آخر انسانیت و درس توحید و اخلاق و بندگی آموختن است .
وقتی نخستین مرثیه خوان شهید تاریخ ، شهید اخلاق حضرت ختمی مرتبت باشد چه درسی بالاتر از این که باید به حال خود خون گریست.
چه استقامت استواری بر عقاید خویش، به قربانگاه بردن اسماعیل ، از تنهایی هاجر و از خلیلی ابراهیم و شب در بستر مرگ خوابیدن علی (ع) این شب زنده دار دوران جهالت .
.. و اما این شهید و شاهد و اکمال معدن رسالت تا رسیدن به خلقت و موجودیت خویش و سرنهادن بر قدرت و عظمت اسرار آمیز ، اکنون بر همه آفرینش خیمه زده و گوش بر ندای آسمان داده و تحولی تازه ایجاد می شود. همین تحول است که روابط با عالم ملکوت مرتبط می شود و از آنجا الهام می گیرد . زیرا اگر بخواهیم خود را در عالم صغیر بیابیم باید به دل خویش مراجعه نماییم و علت تحول باطنی خود را جستجو کنیم و درک مسایل موجود را با دل و عقل خویش آمیخته و آمدن و رفتن خود را دریابیم . زیرا در مقام ابراهیم بوده و به سودای عشق حسین سوختن دل بریدن از تمامی داده هاست .
راستی امام حسین ( ع) نیز پنهان از نگاه های شوم شهر، دور از فهم های کوتاه و آلوده و رسوای عرب ، در قلب پاک و محرم خویش زاد .چه تشیّع زیبایی !
زینب هوشیاری
شهرما به انسان های دلسوز مانند شما نیازمنداست
احسن احسن
خانم هوشیار شما همسر یک جانباز هستید
افتخار همه زنان شهرمان هستید زندگی کردن ونگهداری از یک جانباز اسلام مسئولیت بزرگ وخداپسندانه ای است که شماعاشقانه برعهده گرفته اید
درود برشما
ما به شما افتخار می کنیم همچنان که خدمات شما در شورای اسلامی خطه مغان زبانرد همه بود و خدمات همسر شما برای شهرداری مشگین واقعا احسنت
واقعا در شان یک پایگاه خبری مثله شما نیست از یک انسان دو رو و بظاهر رزمنده که با 5 درصد جانبازی ادعای شهید زنده را دارد آقای … را همه میشناسند کسی که منافع شخصی خود را در تضییع حقوق دیگران می بیند جانبازان و شهدای عزیز ما برای مال و اموال و کسب امتیاز به جبهه نرفتن و وظیفه شرعی و ملی خود دانسته اند اگر جویای حق هستین این پیام را تاییدکنید تا ثابت بشه این آقا چه مشکلی برای شهرداری ایجاد کرده است. همه مدارک و اسناد گویای تزویر این اقای محترم هستند.
شما کاملا در اشتباه هستید.چون فرد مورد نظرتان نمیدانسته که شهیدخواهد شد یا جانباز5درصد.
با سلام.
متن جالب و برازنده ای بودو بسیار سپاسگزاریم.
دوستان لطفا در بیان نظرات خود حداقل شان امام حسین را در نظر بگیرید. شما آقای صمد لطفا مشکلتان را رو در رو مطرح کنید نه از پشت صفحه ی مجازی.
با سپاس
خطه مغان مدیونزحمات وخدمات صادقانه ایشان هوشیاری بوده وهست وشمااقای صمد همسرجانبازایشان بخاطر حفظ کیان ملت ایران ودفاع ازروسری خواهرهای منوتو افتخار همان5درصد راداشته ولی تو چی شماان موقع تو پستو قایم شده بودی .
لظفا به صمد اقا بگین این امنیت وازادی مدیون جانفشانی هشت سال دفاع مقدس کلیه رزمندگان وجانبازان ایران اسلامی همچون اقای اسمعیلی است شما که باتوجه به کامنت ات بوی جبهه ندیده اید. اگر جبهه دیده بودید اینگونه نظر نمیدادید درضمن جای بسی افتخار است که همسر یک جانباز در جهت ولایی گام بر میدارد و مانند …. انجناب ……
خانم هوشیاری به جرات از زنان شجاع با ایمان صادق ولایق منطقه است که متاسفانه افرادی فاسق منفعت طلب بخاطر قابلیت ها و ظرفیت هایی که در ایشان هست همیشه به چشم حسادت مینگرند. امیدوارم این بانوی باشخصیت و نمونه هرجا که باشند خدا پشت و پناهشان