ایلقارنیوز:مفاهیمی مانند “اصالت ” و “ریشه ” و ” هویت” در سنت و فرهنگ ایرانی –اسلامی ما جایگاه و حرمت خاصی دارد، بطوریکه حتی خانواده ها در تعاملات اجتماعی ،بویژه در وصلت ها و انتخاب شریک زندگی برای فرزندان خود به “اصل و نسب و شجره ” خانواده های مد نظر خود حساسیت دارند که البته حساسیت بی موردی هم نیست ، چون همانطوریکه ریشه مستحکم درخت را در مقابل تکانها و طوفانها و سیل ها ، پایدار حفظ می کند ، اصالت و اصل و نسب معمولا آدمی را هم در مقابل کشش و تمایلات نفسانی حفظ می کند و یا حداقل کمک می کند.
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
“تاریخ ” و هویت تاریخی برای یک ملت و کشور و شهر یک همچون جایگاهی دارد از این نظر بنده همیشه به تاریخ مشگین شهرمان به عنوان یک ظرفیت و سرمایه و فرصت نگاه کرده ام که شاید کمتر شهرستانی واجد چنین فرصت و ویژگیهایی باشد، لذا بهره این ظرفیت فقط از حیث توریسم تاریخی نیست این ظرفیت و اصالت می تواند یک تاثیر تربیتی تعیین کننده ای در بنای زیرساخت فرهنگ عمومی بالنده تر و سرمایه انسانی سازنده تر داشته باشد و فرزندان مشگین شهر همیشه در هندسه سیاسی و مدیریتی کشور برای خود نقش و جایگاهی تعیین کننده و تاثیرگذار قائل بوده و مهیای انجام ماموریت های استرتژیک در پیشیرد و تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی باشند.
خاطرم هست چند سال پیش در حاشیه یک نشست سیاسی در اصفهان با چند نفر از دوستان و هموطنان اصفهانی و اردبیلی دور یک میز نشسته بودیم که صحبت از نقش برجسته سلسله و خاندان صفوی درتاریخ ایران و اسلام بویژه تشیع شد و دوست اصفهانی ما خاندان صفوی را به درختی تشبیه نمود که تنه اش در اردبیل و شاخ و برگ و گل و میوه اش در اصفهان است، بنده خطاب به دوستان عرض کردم که آیا این درختی که از آن صحبت می کنید ریشه ندارد ؟ پرسیدند چطور ، عرض کردم این درختی که از آن بحث می کنید ریشه اش نیز در مشگین شهر است ، مشگین شهر محل تولد شاه اسماعیل صفوی اول بنیانگذار سلسله صفوی است (سال ۸۹۰ هجری قمری) که در زمان همین سلسله شیعه اثنی عشری به عنوان مذهب رسمی در ایران اعلام و نهادینه شد و آرامگاه پدر او (بقعه شیخ حیدر) از اماکن تاریخی زنده این شهر است ، روی هم رفته دوران حکومت خاندان صفوی از منظر سیاسی و فرهنگ و ایدئولوژیکی از برجسته ترین فرازهای تاریخ ایران قبل از انقلاب اسلامی است (بگذریم از اینکه در زادگاه شاه اسماعیل صفوی حتی یک کوچه ای هم به نام خاندان صفوی نام گذاری نشده است)
به گواهی منابع تاریخی معتبر، دیار مشگین در طول تاریخ مهد شخصیت ها و علما و رجال بزرگی بوده از قبیل سعدالدین وراوینی دانشمند و مترجم مرزبان نامه, شیخ محمود خیاوی عارف بزرگ قرن هفتم هجری قمری ، پیر محمد پشگینی از عرفا و یاران شیخ صفی الدین اردبیلی (مدفون در محله معروف به امام زاده روستای ارباب کندی), شیخ ابوالحسن مشکینی اهل احمد بیگلو (مدفون در نجف اشرف) که یکی از آثار علمی وی حاشیه بر کفایه الاصول آخوند خراسانی می باشد. ایشان استاد حضرت آیه الله مرعشی نجفی نیز بوده اند و بالاخره در عصر خودمان علامه فقید حضرت آیت الله شیخ علی مشگینی رئیس مجلس خبرگان رهبری ستاره ای طلوع کرده از سرزمین مشگین شهر بوده است و ایضا مردان بزرگی در عرصه جهاد و شهادت و…
مقام معظم رهبری درجریان سفرسال ۱۳۷۹ به مشگین شهر ” ایمان، ارادت و علاقه به اهل بیت(ع)” و ” روحیه سلحشوری ” و “شجاعت” را به عنوان سه ویژگی برجسته مردم مشکین شهر نام برده و فرمودند “تاریخ سراسر پرافتخار این منطقه” با چنین امتیازات ویژه برای تضمین آینده مردم و جوانان این منطقه تعیینکننده است!
بنابراین سئوال این است که آیا ما در ساختن و توسعه و پیشرفت منطقه و به قول رهبر معظم انقلاب در “تضمین آینده مردم و جوانان این منطقه” ازهمین اصالت و اصل و نصب و “تاریخ پرافتخار ” و همین “امتیازات ویژه ” مورد تاکید معظم له به نحو احسن استفاده کرده ایم ؟ اگر نکرده ایم، موانع چه بوده است؟ آیا این موانع “درونزا” می باشد یا “برونزا” ؟ و …
واقعیت این است که مشگین شهر درطول تاریخ در” آمایش سیاسی و مدیریت کشور” با جایگاه شایسته و بایسته (متناسب با همین افتخارات تاریخی ) خود فاصله زیادی پیدا کرده است ، درحالی که انتظار می رود و می تواند و باید این فاصله روز به روز کمتر و کمتر و نهایتا ترمیم شود.
اما اینکه چگونه این راه طی شود سئوالی است اساسی و استراتژیک ، که به نظر نگارنده درگیر کردن اذهان نخبگان و صاحب نظران دلسوز منطقه به این مسئله می تواند نقطه عزیمت مطمئنی برای “درست پیمودن” این راه در راستای هدف و مقصود مورد بحث باشد که اولین ثمره و برکت آن تقویت اعتماد به نفس عمومی بویژه اعتماد به نفس جوانان تحصیل کرده و مستعد و تقویت آمادگی برای پذیرش مسئولیت های اجتماعی و طرح و پیگیری شایسته مطالبات است ، چون واقعیت این است که مدیریت و هدایت غیرعالمانه مطالبات و انتظارات ، آثار اجتماعی و فردی سوئی را بدنبال دارد که از نقطه نظر روانشناختی اجتماعی “تضعیف اعتماد به نفس عمومی و فردی” فقط یکی از آنهاست.
بطور مثال” تامین و ارتقاء رفاه عمومی نسبی مردم ” بویژه “تولید فرصت اشتغال مستمر ” متناسب نیاز جامعه و تمهید مقدمات و لوازم و زیرساخت های آن مانند اجرای چهار تا پل و احداث چند ده کیلومتر جاده و اجرای پنج تا پروژه آب و خاک و غیره بخشی از حقوق طبیعی و بدیهی مردم و از طرفی بدیهی ترین و حتی طبق تصریح اصول قانون اساسی(با عباراتی کلی) از بارزترین وظایف و ماموریت ها و اختیارات هر دولت است که باید با شیوه های مختلف از جمله بکارگیری عالمانه ظرفیت بخش خصوص و غیره با کمال میل و بدون منت انجام گیرد و صد البته در صورت بی توجهی و کم توجهی دولت ها در این زمینه ها باید و باید بصورت جدی و عملیاتی (نه شعاری) از ناحیه نهادهای نظارتی نظام ، بویژه مجلس محترم شورای اسلامی برخورد شود ، اما تقلیل و تخفیف مطالبات آرمانی و پیش برنده و انگیزاننده نخبگان یک منطقه در حد تامین بخش ناچیزی از حقوق بدیهی و طبیعی خودشان و سپس منت نهادن به گردن همان مردم ، با کرامت انسانی و اصول و شاخص های تربیتی و سیاسی و مدیریت دینی و جامعه اسلامی همخوانی نداشته و تبعات کوتاه مدت و دراز مدت مختلفی خواهد داشت.
لازم به ذکر است که طرح این مسائل به معنی نادیده گرفتن خدمات تمامی عزیزانی که با عناوین مختلف در منطقه منشاء خدماتی بوده اند نیست و نخواهد بود ، بلکه صرفا طرح یک دیدگاه است که ممکن است نقدهایی نیز برآن وارد باشد که امیدوارم انشاالله در راستای تکامل و تسهیل تحقق دیدگاه باشد.
انتهای خبر/ اشارت
آفرين حاجي محمودخان شيرمادرت حلال اوغلان واقعا با اين مطلبي كه به زيبايي نوشتيد خارهاي دلم را در آورديد وقتي به نقشه قلمرو ايران در عصر صفوي نگاه مي كنم از جنوب تمام كشورهاي حاشيه خليج فارس مال ايران است و از طرف شمال تا تفليس و روسيه و از شرق هم كل عراق و غيره
ايران فعلي يك سوم قلمرو آن زمان نيست الحمدلله غيرت شاه اسماعيل هنوز در رگ سياسيون شهرمان جريان دارد به نظرم جا دارد عظيم ترين نماد سلسله صفوي بايد در مشگين شهر خودمان ساخته شود نام كوچه و خيابان كه هيچ