با توجه به اينکه 36 سال از عمر پر برکت انقلاب اسلامي ايران مي گذرد هنوز هم يک عده اي هستند که با توهّمات و ترشّحات ذهني خودشان سياست دوران مرده را دنبال مي کنند و طي گذشت زمان اتفاقات سياسي که پيش آمده در اين شهر صاحب نظر سياسي و اجرايي شده اند و در جايگاه کدخدايي قرار گرفته اند که طبق روال دوران جاهليت سابق مي خواهند برده هايي را در چنگ نگه داشته و چيدمانهايي را به نفع شخصي خودشان انجام بدهند و با اعمال فشار سياسي نقش سران گذشته را به نمايش بگذارند و با آن ايده و افکار و ناديده گرفتن ارزشهاي انقلاب اسلامي از راه اصلي انحراف گشته اند و فکر مي کنند از همه عالم عاقل ترند و با تمام قد ديکتاتوري و با اعمال نظرات شخصي جلوي نماينده عالي دولت مقاومت و ايستادگي نموده و بعضي از ارزشها را لگد مال مي کنند غافل از اينکه آنها نمي توانند با وجود حافظان کشور با بصيرت سربازان دلسوز نظام که ديده بان خون شهدا هستند به اهداف منافقانه خودشان برسند و اين سربازان غرور آفرين تمامي خيال بافي هاي آنان را به سراب تبديل مي کنند امروز نبايد يادمان برود که ما در تاريخ زرين ايران نيز همچون فرزنداني برومند و شجاع، غيرتمندو دلاورمرداني داشتيم که از خانه و کاشانه خود دست کشيده اند و از فرزند و عيال و پدرو مادر و يا برادر و خواهر خود دل بريده اند و براي حفظ کيان ملت ايران و جهت حفاظت از تماميت ارضي کشور از جان شيرين خودشان گذشته اند و شربت شهادت را نوشيده اند و يا افتخار جانبازي داشته اند که تا عزت و عدالت اسلامي در ايران به رهبريت حضرت امام خميني(ره) و جانشين او مقام معظم رهبري جاري گردد. بلي ، آنان رفتند تا کرامت انساني و حق و حقوق انسان ها و شأن بزرگواري ملت ايران محفوظ گشته و پايداري پرچم جمهوري اسلامي با اقتدار سرافرازانه خود سربلند و تداوم باقي بماند. اما امروز کدخداياني به وجود آمده اند متشکل از :
1-کدخداي کهنه کار و همه فن حريف
2-کدخدايي محافظ کار که گهي به ميخ و گه به نعل مي زند
3- يک سري نيز با شانس بختشان به ظاهر دوست به باطن دشمن که هيچ اعتقادي بر اين ندارند.
4- و چند تايي ديگر نيز دلسوز و انقلابي که در ميانه آن چند جناحي در امان نيستند و اما کدخدايي کهنه کار با تجربه که با سابقه چندين سال با تفکر شهري و همشهري به همراه محافظه کاران چند هوايي سياست يک بام و دو هوا را دنبال کرده اند و شهري که اين طبيعت بکره خدايي را داراست به روستاشهر تبديل نموده اند و اين عمل نشان از آن است که کدخدايان بدون در نظر گرفتن شأن اين ملت به فکر منافع شخصي خودشان بوده اند نه به فکر شهر و شهروندان ؟!
و لذا هر از گاهي مهمانان عالي رتبه و شخصيت هاي سياسي و اجرايي کشوري که با مصونيت سياسي که وارد اين شهر مي شوند در بازديد اول گرد و غباري از غم چهره شان نمايان و نااميد و در اولين کلام خودشان از معماري و فني و عمراني اين شهر به مقام دفاع از شأن اين ملت انتقاد و ايراد مي گيرند اما کو آن گوش شنوا که پرده جاهليت را کنار کشيده و صداي حق را شنوا باشند ولي متاسفانه يا بدبختانه انگار نه انگار که به حال اين کدخدايان تاثيري ندارد مثل اينکه گلوهايشان خشک و زبانشان به بند آمده است و از طرفي نيز علي رغم تذکرات مکرر و متعدد چه کتباً و يا شفاهاً توسط مدعي العموم مقام عالي قضايي اين شهرستان در راستاي ساخت و ساز غيرمجاز را گوش زد کرده و باز هم هر روز شاهد ده ها ساخت و ساز غيرمجاز و غيراستاندارد فني و معماري هستيم.
سوال اين است که آيا اين ساختمانهاي سر به فلک کشيده با چهره هاي بدريختي و نامتوازن چه زماني و توسط چه کساني به پايان رسيده و به اتمام مي رسد و اين بي نظمي معماري را از سوي چه کساني هدايت مي شوند و اين بربشوري ها را چه کساني به وجود مي آورند به نظر مي رسد کدخداياني کهنه کار و زيرک و محافظه کاراني در اين راستا در عدم رعايت قانون بي دخيل نيستند و معضلاتي که امروز در اين روستا شهر مشاهده مي کنيم از سر همين کدخدايان هستند و از طرفي نيز همان کدخدايان ادعاي سياست مداران زمان امروزه که در ديار شهيدان آلاله ها جولان مي دهند و شخصي را شبانه براي متصدي اجرايي شهر انتخاب نموده اند که از جنس و همشهري خودشان بوده و در جايگاهي قرار داده اند که فقط بلد است بخاطر يک زيربناي 50 متري سر خواهر شهيدي را خاک بريزد که تا نگذارد خواهر شهيد براي فرزندش سرپناهي را به پا کند اين عمل غير انساني دست نشانده کدخدايان گواه کينه ديرينه او را نشان مي دهد کسي است به ظاهر آرام اما در درون شعله ور،! مثل آتش زير خاکستر مي ماند.
اي بسا امروز اگر شهيدي گران قدر زنده بود صد البته حتما در کنار خواهرش ايستادگي مي کرد تا آن سرپناه 50 متري را به پايان برساند همانطوري که براي حفظ تماميت ارضي اين کشور وجب به وجب آن را حفاظت نموده و با درايت اقتدار و مردانه ايستادگي نموده است با وجود اين همه اتفاقات تاريخي انسانهايي را داريم که مادي گرا و دلبستگان به اين دنياي فاني که به هيچ وجه نمي توانند با بصيرت ببينند و نخواهند ديد که در اين شهر حدوداً 660 آلاله خفته است و به اين شهر عطر آگيني بخشيده اند.
جدايي از زيبايي معماري شهر انصافاً اين آلاله هاي سرخ رنگين زيبايي خاص معنوي را به اين ديار صفا داده اند و اما شما؟
آهاي کدخدايان کهنه کار و محافظه کاران ، چرا بر حسب وظايفي که داريد آن کينه توز ديرينه و دست نشانده خودتان نمي فرماييد ده ها ساخت و ساز غیر قانوني که به عينه همه قابل مشاهده است و در اطراف ملک آن خواهر شهيد در حال ساخت و ساز هستند جلوگيري نمي شود؟ چه کساني اين شهر را به اين روز و احوال انداخته اند؟
آيا مردم مقصرند يا مسئولين متولي امر؟
لازم مي دانم در اين قسمت به چند کلام سخنان گهربار فرمايشات حضرت امام(ره) استناد بنمايم که فرموده اند:
1- قانون براي همه يکسان است.
2- مردم ولي نعمت اند و نيز مقام معظم رهبري فرموده اند شهدا اول صف هستند را به اين آقايان گوشزد نمايم و سپس بهتر است از واژه قانون براي برقراري امنيت و نظم اجتماعي و عدالت الهي به درستي استفاده بنماييم که ناعدالتي به وجود نيايد تا خاکي بر سر خواهر شهيدي ريخته نشود بياييم در شان کشور خودمان که يک کشور اسلامي است همگي پايبند قانون باشيم و به همان قانوني که سرچشمه آن از عدل برگرفته شده است سربه فرود آورده دست به دست هم بدهيم و با همدلي و هم زباني از متوليان امر و از مجريان قانون گرفته الي تا مردم شهيد پرور اين شهر تن به قانون بدهيم هر عملي را که قانوني و با در نظر گرفتن رضاي خداوند متعال انجام بدهيم و براي اجرايي نمودن قانون صحيح را پيشه و سرمشق خود قرار بدهيم در چهارچوب وظايف ذاتي خويش قانون را براي مردم به درستي تفهيم نماييم که با ظرفيت و پتانسيل جغرافيايي اين شهر ، شهري زيبا و با معماري چشم اندازه شيک بسازيم تا گفته هاي شعارمان به عمل تبديل گردد و شهرمان از روستاشهر در بيايد کسانيکه وظايف اصلي آنها نظارت بر عملکرد اجرايي بوده و در گرو دامن گير سياسي شده اند توصيه مي کنم سياست يک بام دو هوا را کنار گذاشته و به فکر شهر و شهروندان باشند بياييد از صداقت و پاکي مردم سواستفاده نکنيد و قدر بشناسيد و قدر اين ولي نعمتان را بدانيد چونکه مردم ما ذاتاً خوب و نجيبند.
بياييد مردمي که راه را از اول انقلاب تا به امروز هموار نموده اند در چرخه آن قرار بگيريد دست از راه انحرافي برداريد و از خواب غفلت بيدار شده و از کينه توزي و انتقام جويي دست برداريد .
بقول شاعر گران قدر اديب الممالک فراهاني مي گويد:
افسوس که اين مزرعه راآب گرفته دهقان مصيبت زده را خواب گرفته
خون دل ما رنگ ني ناب گرفته وز سوزش تب، پيکرمان تاب گرفته
در آخر، جان کلام اين است بنده به عنوان مسئوليتي که از طریق قانون محول شده است و ذاتاً هم حامي و پشتيبان معزز شهدا و ايثارگران بوده و از جنس آن قشر نيز هستم جهت روشن شدن موضوع براي عموم آمادگي خود را اعلام مي دارم با مسئولين امر در اين راستا به مذاکره پرداخته ومي بايد جوابگوي قانوني و محکمه پسندي را در نزد مدعي العموم داشته باشند.
والسلام
محسن اسماعيلي مشگين
مشاور شهردار و نماينده امور ايثارگران شهرداري مشگين شهر