سهم اردبیل از ۳ درصد نفت ۵۰۲ میلیارد تومان است

غرامت کشاورزان مشگین‌شهری در کوتاه‌ترین زمان پرداخت می‌شود

دیجیتال علیه مطبوعات

خسارت سیل به کشاورزان مشگین‌شهر در حال ارزیابی است

تعداد ثبت‌نام کنندگان مسکن ملی استان اردبیل به بیش از ۱۱۶ هزار نفر رسید

سارقان سیم‌های برق در مشگین‌شهر دستگیر شدند

«موئیل» مشگین‌شهر در بین ۱۳ روستای مهم گردشگری کشور قرار گرفت

۱۰ نفر از اراذل و اوباش در اردبیل دستگیر شدند

آسیب دیدگی ۱۰۰ درصد محصول برنج در مشگین‌شهر

طغیان رودخانه‌های مشگین‌شهر در پی بارش‌های اخیر

بقعه شیخ حیدر مشگین‌شهر نماد معماری ایلخانان

ساخت مسکن برای ۲۶۰۰۰ متقاضی نهضت ملی

کد خبر: 12069 | تاریخ انتشار: 20:36:30 - چهارشنبه 1 مهر 1394 | بدون نظر | |

بررسی :

رقص از دیدگاه جامعه شناسی

 ایلقار نیوز :آدمی در برابر جهان ناشناخته تنهاست و از این رهگذر دستخوش احساس اضطراب و ترس و احساس کشش به سوی دنیای پر اسرار می گردد و این است که کلام کاری از پیش نمی برد…
این که فلان حقیقت را خدا، مطلق، طبیعت، یا تصادف بنامیم چه مشکلی را گشوده ایم.
کلیه ی احساس های آدمی هنگامی که تنش پیدا می کنند و تشدید می شوند، در پی ارتباط برمی آیند و می کوشند خود را پیرامون خود بپراکنند تمام احساس ها مسری اند. اما آن که از همه مسری تر است احساس زیبایی شناسی است. در برابر یک نمایش و رقص زیبا، یک منظره ی باشکوه، لذت درونی ما بسیار نیرومند تر از آن است که بتوانیم آن را فقط برای خود نگهداریم و نیازمند آن هستیم که آن را با دیگری تقسیم کنیم، به دیگری منتقلش کنیم و آن را با هم زندگی کنیم. چنان چه در این مصراع شعر آمده است:
“و هرگاه که زیبایی را می بینم، دوست می دارم که دو نفر باشم”. به همین دلیل این احساس، ایجاد کننده ی همبستگی اجتماعی است. این احساس می تواند تا مرحله ی متعالی تری شکوفا شود و به همدلی جهانی، به جوش خوردن با زندگی گیاهان و زندگی تمامی طبیعت پیوند بخورد.
و بالعکس هر بار جامعه، خود را با احساساتی که شدت و حدتشان برای زندگی اجتماعی مخاطره آمیزند رودررو ببیند، فی البداهه واکنش نشان می دهد، تا نظمی بدان ها بدهد. حالت جذبه، هم آغوشی و مرگ، همه این ها به صورت رقص و موسیقی در می آیند. این درست همانند لحظه ای است که فردی بر اثر فشار رنجی تحمل ناپذیر درهم می شکند و برای گریز از آن پشت پیانوی خود می نشیند و می نوازد و یا ناخودآگاه می رقصد و در این حالت ماهیچه های او و قلب او آشفتگی خود را بر اثر ضرباهنگ جادویی موسیقی و حرکات موزون نظم می بخشند و یاس و اضطراب او به آرامی تبدیل به اندوه می شود.
روبرت شلدریک ( زیست شناس) در ان مورد می گوید:
” غم یا شادی یک مساله ی فردی نیست؛ بلکه مسری است.”
روبرت شلدریک در کتاب ” علم جدید حیات” فلسفه ی جدیدی را پیش می کشد که ثابت می کند غم یا شادی یا حتی نحوه ی تفکر ما به همه ی اذهان انسان ها در سراسر جهان تاثیر می گذارد. وی که برای اثبات نظر خود از شواهد علمی و تجارب بسیار کمک گرفته می گوید که: ” حافظه و شعور انسان تنها در مغزش ذخیره نمی شود؛ بلکه چیزی به نام شعور جمعی نیز وجود دارد. بر پایه ی فلسفه ی شلدریک تمام موجوداتی که در یک رده و گونه ای خاص قرار می گیرند توسط حوزه ی مورفوژنتیکی که بسیار شبیه به یک حوزه ی مغناطیسی است، احاطه شده اند و به نحوی با یکدیگر در ارتباطند.

رقص-محلی-سیستان1-500x332
از ثمراتی که هنر رقص با خود به ارمغان می آورد ایجاد نشاط و شادابی در افراد است و این امر باعث تقویت فرهنگ شادی و تبسم در جامعه می شود و جامعه شناسان معتقدند که ترویج چنین فرهنگی از میزان جرایم می کاهد؛ چون انسان های شاد به فعل و انفعالات خشونت بار روی نمی آورند. آن هایی که معتقدند شادی در اقتصاد و توسعه و عمران نقش آفرین است. نمونه های تجربه شده ای را مثال می آورند که برای بالا بردن میزان تولید روحیه ی شادی و نشاط در مدیران و کارگران بسیار موثر است.”
جامعه شناسان رقص را وسیله ی نیرومندی برای تاثیر در مردم می دانند. در واقع هم منبع هنر محسوب می شود و هم محرک هنرمند. آیین ها اصولا با روح جمعی و روح اجتماعی و تجلیات جمعی رابطه ی تنگاتنگی دارند و جمع، همیشه حضور اول است. گویی که نوعی همبستگی ناگزیر هست. درست است که هنر می تواند فردی باشد اما در منشاء فردی ترین هنرها هم همیشه جمعی ترین شکل آن نمو دارد.
در واقعرقص یک آیین است، آیین مقدس و آیین اجتماعی در هر رقصی یک خصیصه ی دو گانه را که ریشه ی هر فعالیت بشری است می توان بازشناخت.
اهدافی که از این تجمع آیینی به دست می آید می توان در تحکیم گروهی یا روحی تجدید ادواری تماس ها و ارتباط های قومی، بیان استعاری روایت یا حکایاتی از درد یا شعف یا از روی شادی و بهجت یا پیروزی از خود بی خود شده و دچار نوعی حالت مستی عارفانه می شوند.
هنر رقص، یک بازی ساده ی شخصی و بی نتیجه نیست بلکه بر زندگی جمعی انسان ها اثر می گذارد و می تواند سرنوشت جوامع انسانس را دگرگون کند.
به نظر این حقیر رقصندگان در اصل نیروهایی اسطوره ای هستند و حرکات آن ها نیز حرکاتی آیینی است و به هیچ وجه سرگرمی یا تفریح نبوده و نیست بلکه این رقص ها، جادویی بودند که به واسطه ی تمثیل یا جاذبه ی معنوی می باید اثرات خود را بر نیروهای طبیعت اعمال کنند و در واقع می کوشیدند تا با تقلید از حرکات نیروهای فراطبیعی لطف و رحمت آنان را نسبت به جامعه ی خود جلب کنند و با تسخیر آن نیروها افراد جامعه ی را به سعادت و خیر برسانند.
هم چنین تعزیه آیین بزرگداشت شهادت امام حسین (ع) در کربلا که در ایران برگزار می شود. یکی از این موارد است. بخش ادبی این نمایش آیینی در حال گسترش است؛ اما اصل واقعه ی درام، هنوز خصیصه ی دینی و اسطوره ای خود را حفظ کرده است.
لذا هر تمدنی به همان خوبی که با شیوه ای از رقصیدن یا آواز خواندن خود را معرفی می کند. به همان خوبی نیز با شیوه ای که می نویسد یا نیایش می کند؛ خود را می نمایاند.006_OtLAR_Dance_azeri_rags_azari_yashar_irani_lezgi
مهم ترین جنبه های رقص بیان خوش بینانه ی انسان نسبت به زندگی است. انسان فقط نمی رقصد که انرژی اضافه شده را دفع کند یا فقط به توازن دست یابد. بلکه می رقصد تا با مطرح کردن جسم و با زنده نگه داشتن آن بیان خوشبینانه ی خود را نسبت به زندگی نشان دهد. هر جا مسئله ی جسم است خوشبینی نسبت به آینده، به حیات، به بقا، به ادامه ی نسل و آینده است. بنابراین هیچ چیز مانند یک جهش فیزیکی باشکوه نمی تواند مظهر این خوشبینی انسان نسبت به آینده اش باشد.
رقص ها به معنای دقیق، نوعی شکل شناسی است و یا بهتر بگوییم یک قسم تکنولوژی فرم های معین، چهارچوب ها، مناسک و نشانه هاست. هنر رقص، به عنوان هنری که با حرکاتی تشکیل دهنده ی فرم های زیباست. تنها نقش زیباسازی را در جامعه به عهده دارد؛ بلکه در مراسم آیینی هر منطقه نشانگر نوع نگرش، راز و رمز های فرهنگی، روحیات و چگونگی زیست مردم هر منطقه است. لذا با تعمق در این حرکات می توان به ارزش های هر قومی پی برد.kurdish_dance
علاوه بر آن در این فرم ها نمی توان سهم امور اجتماعی و هنر را در آن ها از یکدیگر متمایز کرد. چرا که این دو در هم آمیخته اند. فرم های رقصندگان پدیده هایی را موجب می شوند که می توان آن ها را نوعی هنر جامعه شناسانه نامید.
” جوزف کمبل” برای یافتن ترکیبی از اقسام اساطیر و آیین ها آن ها را به سه دسته تقسیم می کند:
۱- لذت: ( غذا، پناهگاه، روابط جنسی و خویشاوندی)
۲- قدرت: ( انگیزه ی پیروزی، مصرف، بزرگنمایی خویشتن یا قبیله)
۳- وظیفه: ( به خدا، به قبیله، به آداب یا ارزش های جامعه)
که جمع این سه عامل می تواند فراوانی غذا، فرزندان و نیروی برتری بر دشمن، اتخاذ فرد با جامعه و هم چنین پذیرش جهان بینی جامعه را از طرف تمامی افراد قبیله تضمین کند.
در فرم های مختلف رقص های محلی ایران می توان نمود یکی از زیباترین شکل های مجسم این تفکر را دید.
مثلا در رقص های محلی واژه ی محلی ” چوپی” شیوه ای رقص جمعی و معمولا دایره وار است که انواع آن را در رقص های محلی بیشتر نقاط ایران می توان مشاهده کرد. همه ی این رقص ها به صورت گروهی است و بدین طریق افراد می توانند خود را در جمع جای دهند و مطرح کنند و خود را با اهداف جامعه هماهنگ و همراه سازند. در بیشتر رقص های محلی ایران الخصوص رقص کردی که رقصندگان دست در دست هم زنجیروار می چرخند و در نیازی اجتماعی برای تداوم استحکام و بقای زندگی حرکت می کنند. هماهنگی و نظم پاها به عنوان عنصری اساسی در این رقص می باشد. وجود افراد مختلف از کودکان گرفته تا کهنسالان، زن و مرد، دختر و پسر با شرم و زیبایی حضورشان همگی سمبل این دایره ی چرخان زندگی اجتماعی اند. و تنها هنر رقص است که این چنین زیبا می تواند فرد را در جمع مطرح کند و باعث پیوند جادویی افراد جامعه گردد و باعث تسریع تحول در رفتار اجتماعی شود.
و باید به این نکته توجه داشت که درهر تکرار رقص، شما یک بار دیگر اسطوره را زنده می کنید، این انسجام، این وحدت برای فرهنگ هایی که دائما در طول تاریخ مورد تهاجم و تاخت و تاز واقع شدند؛ و ناامنی های جغرافیایی تاریخی و معیشتی داشتند نقش بسیار بسیار تعیین کننده ای ایفا کردند و مردم به این انسجام، به این وحدت، به این همبستگی و به این یکی بودن نیاز دارند.
هر جامعه یا هر قومی که بخواهد به تعالی برسد نیازمند مردمی هماهنگ، هم صدا و هدفمند است. جامعه ای که مردم آن دارای ریتم موزون و هماهنگ هستند و در مسیر به تعادل و توازن رسیدن جامعه گام بر می دارند و هدفمند و کارآمد عمل می کنند، این همبستگی باعث به تعالی رسیدن جامعه می گردد.
انسان در زندگی اجتماعی باید ریتمیک و موزون عمل کند تا با ایجاد هماهنگی بتواند به اهداف بزرگی دست یابد افراد در جامعه مانند نوازندگان در ارکستر می مانند که اگر با دیگر نوازندگان هماهنگ و هم صدا نباشند و ریتم را رعایت نکنند نغمه ی خوش آهنگی به گوش نمی رسد.
٫ ما اگر بخواهیم شاهد پیروزی هایی در جامعه ی خود باشیم باید این اعمال ریتمیک را در خود تقویت کنیم تا بتوانیم امور روزمرگی را با سهولت بیشتری انجام دهیم به همین خاطر است که برای پارو زدن گروهی، برای انداختن یک درخت، برای فرو کردن یک چوبی به زمین، هماهنگی تمام افراد شرکت کننده را می طلبد که معمولا الفاظی را نیز فریاد می زنند و همین الفاظ ریتمیک نشانه ی این هماهنگی است. ” هی، ها، یک دو، سه و یا علی” و به همین دلیل است که ترانه های بافندگان فرش، بذر افشانان، هیزم شکنان و غیره هنوز در ضباهنگ عامیانه باقی مانده است. گاهی نیز به صورت سمبلیک این اعمال را به صورت رقص تقلید می کنند.
٫ رقص در قبایل ابتدایی حاکی از نوعی درک اجتماعی بوده، مانند: انواع رقص های سرخ پوستی. مثلا: ” رقص جنگ” نوعی ستایش و تضرع برای پیروزی به شمار می رفته است. ” رقص نردبان”، رقصی که ساحران برای دفع ارواح پلید انجام می دادند و” رقص امید” برای استعانت از خدایان جهت توفیق در کشاورزی و صید و شکار صورت می گرفته است.
خلاصه و مفید می توان گفت که رقص در هر ملت یک رسم و آیین اجتماعی محسوب می گردد؛ که بر گرفته شده و چکیده ای از سنت های کهن همان جامعه است. ضرباهنگ و ریتمی دارد مخصوص خود آن ملت و قوم است، که می تواند همبستگی و سعادت همان ملت و قوم را تضمین کند.

منبع:
٫ نصرالله پور علی اصغر(۱۳۸۶) ، رقص رامش نیایش، انتشارات موسسه فرهنگی ، هنری و سینمایی کوثر

استفاده از این مطلب با ذکر منبع بلامانع است

ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین و تضییع حق بوده یا ضعیف و دارای بار حقوقی باشد، تائید نخواهند شد


آخرین اخبار