ایلقار نیوز:امام حسین(ع) به عنوان وارث نهضت راستین، نهضتی که پیامبر(ص) آن را ایجاد کرد، امام علی(ع) آن را ادامه داد وامام حسن مجتبی(ع) آن را تداوم بخشید؛ مسئول پاسداری از انقلابی است که آخرین پایگاههای مقاومتش از دست رفته و از حکومت جدش و پدر و برادرش یعنی جبهه حقیقت و عدالت یک شمشیر هم برای او باقی نمانده است.
سالهاست که بنی امیه همه پایگاههای دینی، اجتماعی و نظامی را در اختیار گرفتهاند و سالهاست که در حکومت بنیامیه، جاهلیت جدید بر همه ارزشها و دستاوردهای بعثت نبوی چیره شده است. اینک، امام حسین(ع) گرفتار یک چنین زمان تیره و تاریک است. در این شرایط یاران و دستپرودگان پیامبر اعظم(ص) سه گروه شده بودند؛
گروهی این وضع را تحمل نکردند و فریاد کشیدند وکشته شدند و گروهی هم به کنج امن خلوت، ریاضت و عبادت خزیدند واز صحنه حق و باطل کنار رفتند و حتی پارهای مهر خاموشی بر لب زدند و با احدی حرف نزدند.
گروهی هم از عنوان صحابه برای آبادی دنیای خود استفاده کردند و افتخاراتی که جمع کرده بودند، در کاخ سبز معاویه در معرض فروش قرار دادند و کارشان به جایی رسید که برای خوشایند معاویه حدیث جعل کردند و در میان این گروهها امام حسین(ع) شرایط خاصی داشت. او نمیتوانست مانند گروه اول باشد: زیرا چشم امید امت اسلام به او دوخته شده بود.
در سال ۵۷ یا ۵۸ امام به مقصد حج به مکه عزیمت کرد. عبداللهبن جعفر و عبداللهبن عباس و جمعی از زنان و مردان بنیهاشم افتخار حضور داشتند. امام در این سفر از اصحاب رسول خدا که تا آن زمان زنده بودند و از جمعی از تابعین وانصار دعوت کرد در یک گردهمایی اضطراری در حرم کعبه در موسم حج شرکت کنند .
امام این مجلس را در «منا» تشکیل داد. حدود ۲۰۰ نفر از صحابه در آن مجلس حضور داشتند و کل جمعیت به یک روایت ۷۰۰ نفر وبه روایت دیگر، بیش از هزار نفر بود که از نقاط مختلف آمده بودند. ژگیهای خاص سیاست آن حضرت و پی ریزی مدبرانه آن از چند جهت برای نشان دادن از هم پاشیدگی انسجام جامعه اسلامی ـ مبتنی بر مبانی قرآنی و الگوی نبوی(ص)ـ حائز اهمیت فراوان است.
بدین سیاستها به صورت بسیار گذرا اشاره می شود:
۱٫ اولین اقدام عملی آن حضرت عدم پذیرش و قبول مشروعیت حاکمیت وقت است. اباعبدالله(ع) گذشته از عدم بیعت با یزید ـ که خود را امام مسلمانان می پنداشت ـ نماینده ای را به کوفه فرستاد تا از مردم برایش بیعت بگیرد. این اقدام فرزند رسول الله(ص) دقیقاً بر این نکته تأکید می ورزد که رهبری وقتِ جامعه به عنوان یکی از عناصر اصلی و انسجام بخش جامعه اسلامی، از مشروعیت برخوردار نیست.
۲٫ نحوه سازماندهی نهضت امام حسین و چراییِ حرکت حضرت به سوی کوفه، با وجود اطلاعِ مؤثق وی از اینکه مردم کوفه به او وفادار نخواهند بود، بازگوکننده این مهم است که بین مسلمانان، رهبری جامعه و دین اسلام انسجام وجود ندارد؛ چرا که آنان گاهی به دنبال رهبری مانند حسین اند و گاه در پی یاری یزید. این اقدام و سیاست اباعبدالله(ع) ایمانِ مسلمانان را که رشته اصلی انسجام تمدن اسلامی می باشد، مخاطب ساخته است. از دیگر سو، اقدام آن حضرت برای اخذ بیعت از کوفیان بیانگر این مهم است که وجود رهبری آگاه، مدبّر و خردمند بدون همراهی مردم و به تنهایی کارساز نخواهد بود و همراهی و مسئولیت پذیری مردم و ایمان و پایمردی آنها در این مسیر برای حفظ و بسط ارزشهای اسلامی ضروری است.
۳٫ در ابعاد تمدنی ، امام حسین(ع) هوشمندانه با راهبرد سیاسی خویش رسوخ معیارهای جاهلی به جای معیارهای اسلامیِ انسجام را گوشزد می کند؛ بدین ترتیب که با وجود شهرها و گزینه های دیگری برای شروع قیام و نهضت، کوفه را برای قیام انتخاب می کند، چون بیشترین فاصله و گسیختگی بین ارکان انسجام بخش تمدن اسلامی ـ دین، رهبری و مردم ـ در کوفه وجود داشت. کوفیان عدم انسجام بر اساس مبانی قرآنی و الگوی نبوی(ص) را در زمان امام علی(ع) و امام حسن(ع) به صراحت نشان داده بودند. با این رهیافت سیاسی، امام حسین(ع) آگاهانه به هدف خویش که همانا آگاهی بخشی به مسلمانان بود نائل می آمد، چرا که مبتنی بر این استدلال، نهضت حسینی می توانست بیشترین بازتاب و انعکاس را در این نقطه از سرزمینهای اسلامی داشته باشد.
بر این اساس، از منظر برونی، این گونه قابل استنباط است که اقدامات و منش سیاسی حضرت بیشترین آسیبها و ضربات را بر معیارهای جاهلی انسجام وارد نمود. از یک سو، نظام حاکم را با این رویکرد سیاسی، نظامی غیر اسلامی معرفی کرد و در نتیجه به شهادت تاریخ غیراسلامی بودنِ آن را به اثبات رسانید و از سوی دیگر، عدم انسجام بین ارکان تمدن اسلامی را به ویژه در بین کسانی که معتقد و قائل به موجودیت جامعه اسلامی بر اساس معیارهای قرآنی و سنت رسول الله(ص) در این مقطع زمانی بودند، خاطر نشان کرد. این واقعیت را می توان از درون نهضت و در گفتار آن حضرت نیز جست وجو کرد.امام حسین(ع) در موضعی دیگر نیز از علل وانگیزه قیام خود با کوفیان سخن به میان آوردند و آن خطبهای بود که آخرین ساعاتی که جنگ میان او و سپاه اموی در گرفت، ایراد فرمود. ضمن توبیخ شدید از آنان فرمود: …« خاک بر فرق شما باد ای نوکران فرومایه! ای گروه کجروان که کتاب خدا را به سویی افکندید، فریب شیطان را خوردید، در نافرمانی خدا متحد شدید، کتاب خدا را تحریف کردید، چراغ الهی را خاموش ساختید، فرزندان پیامبر(ص) را کشتید، نطفه زنا را به نسب محلق کردید، به بندگان مومن آزار روا داشتید، با استهزا کنندگان پیامبر(ص) که کتاب آسمانی را پاره پاره کردند، همدست شدید. چه کار بدی کردید و به دست خود عذاب ابدی را خریدید.
بیوفایی و پیمان شکنی، شعار شماست. ریشه شما از این نیرنگ بازیها آب خورده و شاخههای پلید شما از این ریشه ناپاک نیرو گرفته است. دلهای شما بر این ناپاکیها استوار و سینههای شما از این شیطنتها لبریز است.»
از اقدامات و کلمات امام کاملا پیداست که هدفی بسیار بالاتر از تشکیل حکومت داشته است و حکومت برای او وسیلهای برای احقاق حق و احیای دین و حفظ ارزشهای اسلامی بود؛ که امام هرگز شکست نخورد، بلکه پیروز شد و درخت نیمهجان اسلام را با خون خود و یارانش سیراب کرد و آئین حیاتبخش اسلام را از خطر نابودی نجات داد. فاجعه کربلا وجدان دینی جامعه را بیدار کرد و تحول تازهای به وجود آورد و همین کافی بود که مردان آزاده را به دفاع از حریم شخصیت و شرافت خود وادارد، روح مبارزه را که در جامعه اسلامی به خاموشی گراییده بود، شعله ور سازد و به دلهای مرده و پیکرهای افسرده حیاتی تازه دمد و آنها را به جنبش درآورد.امام حسین (علیه السلام ) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنت پیامبر (ص) و از بین بردن بدعت هایی که در نتیجه حاکمیت بنی امیه در دین ایجاد شده قیام کردند و در طول مسیر مدینه تا کربلا ضمن اشاره به انگیزه قیامشان فرمودند : ( من به منظور ایجاد اصلاح در امت جدم رسول خدا (ص) قیام کرده ام ، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به همان سیره شیوه مرسوم جدم (ص) و پدرم امیرالمومنین (ع) عمل می کنم .
از طرف دیگر وقتی اهداف قیام منجی عالم بشریت و ویژگی های حکومت جهانی آن حضرت را مورد بررسی قرار می دهیم همین اهداف و انگیزه ها حتی با تعابیر مشابه با تعابیر به کار رفته در مورد نهضت حسینی قابل مشاهده است.
امام علی (علیه السلام ) در توصیف سیره حکومتی امام مهدی ( علیه السلام ) می فرمایند :
هنگامی که دیگران هوای نفس را بر هدایت مقدم بدارند . او ( مهدی (ع) ) امیال نفسانی را به هدایت بر می گرداند و در شرایطی که دیگران قرآن را با رای خود تفسیر و تاویل خواهند کرد او آراء و عقاید را به قرآن باز می گرداند . او به مردم نشان خواهد داد که چگونه می توان به سیره نیکوی عدالت ، رفتار کرد و او تعالیم فراموش شده قرآن و سیره نبوی را زنده خواهد ساخت .
* عصر عاشورا ، پس از به شهادت رسیدن تمامی اصحاب و خود ابا عبدالله و به آتش کشیده شدن و غارت شدن خیمه ها ، در عالم حقیقت ، مولایمان امام حسین ( ع ) بلند شدند و سر مبارکشان را به بدن خود ملحق فرمودند . سپس سرهای یک یک اصحاب را نیز به بدنها ملحق نمودند و آنها پیرامون حضرت نشستند . آن گاه حضرت کف یکی از دستان خود را به صورت پیاله در آورده و از انگشتان دست دیگرشان آبی درون آن جاری ساختند و همه اصحاب را سیراب نمودند . آن گاه مجلسی برپا شد که پیامبر خاتم و امیر مؤمنان و حضرت زهرا و امام مجتبی و همه انبیاء و اولیاء در آن حضور داشتند و امام حسین ( ع ) به شکرانه موفّقیتی که خداوند در روز عاشورا نصیب آن حضرت و اصحاب بزرگوارش نموده بود میهمانی ای برگزار کردند و از همه انبیاء و اولیاء پذیرایی نمودند .امام حسین (ع) در ایمان به هدف و مقصد قیام، بسیار شبیه جدش بود، بصیرت، استقامت، صبر، زهد، بخشش، معارف نهفته در دعای عرفه، همت و شجاعت در حد اعلی، علم و دانش، سخنوری و خطابه های در حد کمال فصاحت و بلاغت، توجه به موضوع امر به معروف و نهی از منکر بعنوان نیاز مهم جامعه، سلامت عقل و رای و نیروی جسمی ممتاز بوده و علاوه بر این صفات حمیده در ادای فرایض دینی و خداترسی نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده است.
سید عقیل ابراهیم زاده
نویسنده و روزنامه نگار
منابع:
اللهوف على قتلى الطفوف، ص:۱۲۸
خوارزمی مقتل الحسین ص:۳۹
ارشاد شیخ مفید.جلد۲.ص:۱۱۱
ارشاد شیخ مفید.جلد۲.ص:۹۰
شیخ طبرسى، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص: ۲۳۷
اللهوف على قتلى الطفوف، ص: ۹۴
اللهوف على قتلى الطفوف، ص:۹۹
سخنان حسینبنعلی«علیهالسلام» از مدینه تا کربلا، محمدصادق نجمی، ص ۳۰۰، نقل از لهوف، ص ۱۱۰
بحار الأنوار، ج۴۴، ص: ۳۶۴
أمالی الصدوق، ص: ۱۵۲۱۳٫ بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: سهیل زکار، چ اول، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۲۱؛ ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۹۸۵م، ج۱، ص ۲۹۵٫
ابن اعثم، احمدبن علی، الفتوح، ترجمه محمدبن احمد مستوفی هروی، تهران، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۷۴ش، ص۸۳۲٫
خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق: محمد السماوی، قم، دارالانوار الهدی، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۷۳؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص۸۳۳٫
طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم والرسل والملوک، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۱۷٫
مصباح الهدی ، استاد مهدی طیب
کتاب لهوف سید بن طاووس
اقای نویسنده !لطفا منابع را هم مرقوم فرمایید .مخصوصا منبع روایت اخر(موضوع بعد از شهادت همه اصحاب).برای چندمین بار این تذکر به شما داده شده است.در ضمن فعلا بحث و نوشتن در موارد فوق برای شما خیلی زود می باشد.
جناب ابراهیم زاده مشکینی اولا اصالت یک مقاله به منبع و رفرنس آن بستگی دارد
دوما تخصص خودتونم بفرمایید که در همه امور نظر میدین
سایت ایلقار نیوز !چرا کامنت کماندار را بعد از درج پاک کردید؟