خسارت ۲ هزار میلیارد تومانی بلایای طبیعی در مشگین‌شهر

معرفی روستای «موئیل» مشگین‌شهر برای ثبت جهانی در یونسکو

تجلیل از ۲۴ اثر برتر در هنرواره «عباس زمان» در مشگین شهر

مرکز هوشمند ترافیک مشگین‌شهر با اختصاص ۱۵۰ میلیارد ریال راه اندازی می شود

بقعه شیخ حیدر مشگین‌شهر نماد معماری ایلخانان

چرای زودهنگام ویرانگر مراتع استان اردبیل

موزه خصوصی نگارخانه اسناد تاریخی در مشگین‌شهر افتتاح شد

نسخه الکترونیکی شماره 107 دوهفته نامه ایلقار

طرح آبرسانی مشگین شهر نیازمند هفت هزار میلیارد ریال اعتبار است

سدهای نیمه‌خالی شهرستان مشگین‌شهر؛ تنش آبی در کمین است

«پویش همدلی» همزمان با عید فطر در اردبیل اجرا می‌شود

حمایت از بخش خصوصی راهکار مؤثر بر جریان رشد تولید

کد خبر: 17780 | تاریخ انتشار: 11:56:41 - شنبه 1 اسفند 1394 | 10 نظر | |

حسین رجائی خیاوی*

اندر حکایت آقای ملون

ایلقار نیوز این روزها که تایید صلاحیت شدگان و کاندیداهای محترم هم که در صورت راه یافتن به مجلس شغل اصلی شان قانونگذاری است از هم اکنون با تشکیل جلسات متعدد در منزل دوستان و اقوام خود به صورت غیر قانونی! به تبلیغات زود هنگام مبادرت می فرمایند و در این میان فرصت طلبان نیز بیکار نمانده و به تملق و دودوزه بازی خود مشغولند و با لطائف الحیل سعی دارند با وعده های دروغین دل همه کاندیداها را بدست آورده تا بلکه از این نمد کلاهی هم برای خود دست و پا کنند اینگونه افراد که متاسفانه تعدادشان کم هم نیست به همه کاندیداها جداگانه قول شرف می دهند که تنها به او رأی داده و به نفع او فعالیت خواهند کرد بیچاره کاندیداها هم که علم غیب نداشته و از ضمایر و نیت واقعی آن ها خبر ندارند لذا وقتی با چرب زبانی و تعریف و تمجیدهای غلو آمیز آنان در مورد خود مواجه می شوند خود را برنده انتخابات و راه یافته به مجلس شورای اسلامی می پندارند ای بسا با این پندار هزینه های غیر ضروری و هنگفتی هم متحمل می شوند. در ذیل با نمونه ای از این گونه افراد در مواجهه با کاندیداها آشنا می شویم:

سلام آقای 《الف》 دوست ارجمند و رفیق شفیق دوران تحصیلی که بهترین و ماندگارترین دوران است راستش خبر مسرت بخش کاندیداتوری ات جهت نمایندگی مجلس شورای شهرمان مسموع و موجب سرور و شادمانی بنده و اهالی خانواده گردید آخر هر چند مدت مدیدی است که سراغی از ما نمی گیری ولی باور کن روزی نیست که ذکر خیری از تو در میان دوستان و آشنایان نداشته باشیم.

گرچه یاران غافلند از یاد ما

لیک ما غافل نئیم از یادشان

دوش در محفل ما صحبت از آرای تو بود

تا دل شب سخن از همت والای تو بود

عمر و می گفت “الف” نادره دوران است

زید می گفت “الف” زبده ابدالان ماست

آن یکی ازدهش وجود تو زد داد سخن

دیگری از کرمت گفت ز ایام کهن

وان یک از منقبت و شان تو حرفهایی گفت

دیگری مدح تو در جمله زیبایی گفت

خلاصه کلام “متفق القول همه تعریف تو را می کردند ” می دانی که من اهل ریا و آدم متملق و متلون نبوده و مخالف مداهنه هستم و از آدم های مطری تنفر دارم اما نمی توانم مکنونات قلبی خود را نسبت به محسنات بیشمار تو ابراز ننموده و از مکرمت و خیرخواهی هایت که بر کسی مکتتم نیست یادی نکنم بالاخره باید خوبان را شناساند هر چند جنابعالی به خاطر شایستگی هایی که تا کنون از خود نشان داده ای مشهور عام و خاص هستی و نیازی به تعریف و تمجیدهای امثال بنده ندارید اما به خاطر ادای تکلیف هم که شده آنچه در توان دارم در معرفی شان و جلال و به ویژه توان علمی و مدیریتی تان کوتاهی نخواهم کرد و با اطمینان و یقین می گویم که رای اول این دوره و بیش از دو سوم آرا از آن وجود ذیجود تو خواهد بود و حقیر چند هزار رای به تو را از میان رفقا و منسوبین خود تضمین می کنم.

سلام آقای “ب” گل گلاب، اسوه نیکان و قدوه پاک اندیشان، دنبال تو می گشتم تا تعلق خاطر و مراتب ارادات خود را به جنابعالی ابراز نمایم بالاخره چندین سال دوستی و آشنایی با هم داریم

” اگرچه دوست به چیزی نمی خرد مارا”

و لیک بنده به هر چیز می خرم اورا

“خلاف دوستی کردن به ترک دوستان گفتن”

نباید هرگز خصلت از اینجانب پذیرفتن

البته نیاز به گفتن نیست که لایق ترین، با کفایت ترین و با درایت ترین فرد بین کاندیداها حضرتعالی هستید که تا کنون در هر پستی منشا خیر و برکت بوده ای و متیقن و به ضرس قاطع با آرای مردم قدرشناس شهرمان و با حداکثر آرا که به گمانم بیش از پنجاه هزار رای خواهد رسید به مجلس شورای اسلامی راه خواهید یافت و بنده نیز در این راستا سعی وافر خواهم داشت تا از تمامی دوستان و آشنایان و اقوام نسبی و سببی که دارم که شمار آنها بلاشک به چند هزار نفر می رسد خواهم خواست که در برگه تعرفه نام مبارک شما را بنویسند.

به به آقای “جیم” سلام علیکم، صبحک الله

“هزاران آفرین از جانب ما”

به آن کاندیداتور خوب و رعنا

“ای که در محفل خوبان همه از حسن تو گویند “

همه در سعی و تلاشند که گل روی تو بویند

ای منورالفکر و ای دائم الذکر، انسان چقدر باید از خود گذشتگی و ایثار داشته باشد که به خاطر ادای تکلیف! دعوت دوستان را پذیرفته و کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی شده و خود را در معرض قضاوت مردم قرار بدهد واقعا حبَذا و جزاک الله خیرا و اجرک عندالله. جواب مردم به این همه ایثار چه باید باشد جز رای قاطع به آن جناب. صد البته بلکه هزار البته رجاء واثق دارم با بیشترین آرای مردم قدرشناس اعم از ذکور و اناث در صدر کاندیداها قرار گرفته و در همان دوره اول به مجلس راه خواهید یافت و نا گفته پیداست که بنده نیز علی قدر الامکان و فی حد ذاته در این راستا سنگ تمام خواهم گذاشت.

سلام آقای “دال”  درود بر مرد میدان علم و عمل، صادق  القول و الوعد، عظیم الفکره و سلیم الفطره، محموده الخصائل و مرضیه السجایا.

بهوش بودم از اول که رای به کس ندهم من

به جز عزیز دل جمله دوستان که تو باشی

” نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس”

بلکه هر خام طمع عشق تو می ورزد و بس

همه دوستان مُترقَب و مُترصد بودند تا شخص متروی و متشخص و متشمر و متعزز متصدی و متکلف این پست والا و البته متعسر شود که بحمدلله کاندیداتوری جنابعالی به این آرزو جامه عمل پوشاند و اکثریت قریب به اتفاق مردم شهرستان را غرق در شادمانی و امیدواری نمود. هرچند آرای بیشمار مردم به آن عدیم النظیر از حالا بر کسی پوشیده نیست ولی بر حسب وظیفه بنده نیز در تشویق و ترغیب و تحریک و تحریض و تحضیض مردم به این امر مهم نقش علیحده ای خواهم داشت.

“نشان بخت بلند است و طالعت میمون”

تمایل همه مردم به توست روز افزون

سلام علیکم بما صبرتم جناب آقای “هـ” صباحک بالخیر شانس با من یار بوده که به دیدار حضرت مستطاب عالی نائل شوم آخر مردد بودم که به چه کسی رای بدهم که لایق نمایندگی این شهرستان در مجلس شورای اسلامی که مقام شامخی است باشد. راستش را بخواهی هیچ کدام از کاندیداها چنگی به دل نمیزند آدم حیفش می آید که رای گرانقدر خود را حرام آنها کند حالا که حضرتعالی را زیارت کردم از شک و تردید رهایی یافتم درست است که سابقه رفاقت و آشنایی چندانی با هم نداریم اما این دلیل نمی شود که بنده ادای تکلیف ننموده و به شخص شخیص و اصلحی که در صداقت و پاکدامنی و تدبیر و تدبر شهره عام و خاص است رای ندهم. شایان گفتن است که نه تنها رای دادن به جنابعالی منتی ندارد بلکه همگان باید منتت را کشیده و رای خود را در طبق اخلاص گذاشته و با تعظیم و تکریم، تقدیم و تسلیم آن جناب نمایند و یکی از منت کش ها اینجانب خواهد بود که بعد از رای دادن با سرافرازی و تفاخر و تبختر اعلام خواهم کرد که:

“فاش می گویم و از گفته خود دلشادم”

رای خود را به عزیز همگان “هـ” دادم

آقای “واو”، آقای “واو” لطفا کمی درنگ فرمایید خیلی معذرت می خواهم که چند دقیقه ای مصدع و مضیع وقت شریفتان می شوم می دانم این روز ها فرصت سرخاراندن هم ندارید و به امور خطیر تبلیغات مشغولید.

آقای “واو” بنده برای یافتن کاندیدای دلخواه خود در مجالس و مجامع زیادی شرکت می کنم تا بلکه از قضاوت ها و اظهار نظرهای افراد روی کاندیداها به نتیجه ی مطلوب برسم، صادقانه و قاطعانه بشارت می دهم که شاید 100% کمی مبالغه آمیز باشد اما یقینا بیش از 90% کسانی که در این باره بحث می کنند نظرشان به شماست.

” در همه شهر دلی نیست که دیگر نربایی

باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی”

بنابراین پیشاپیش کسب بیش از 90% آرای شرکت کنندگان در انتخابات مجلس شورای اسلامی را به شما شادباش می گویم البته روی بنده نیز حساب جداگانه ای باز کنید چرا که تعریف ها و تمجیدهای حقیر از مناقب و منزلت های حضرتعالی بسیاری را به این قضاوت رهنمون ساخته است.

سلام بر ادیب فرزانه آقای “ز”…

سلام بر نادره دوران آقای “ح”…

سلام بر صدرالافاضل…

*کارشناس بازنشسته بانک کشاورزی

استفاده از این مطلب با ذکر منبع بلامانع است


10 ديدگاه مطلب براي " اندر حکایت آقای ملون " ارسال شده است.

  1. خیاو ی گفت:

    ممنون از آقای مهندس رجایی.خوب بود استفاده کردیم

  2. savalan گفت:

    یاشاسین چوخ عالی

  3. مریم گفت:

    سلام اقای رجایی.دستتون درد نکنه ولی خواهشا مقاله هاتون و کوتاه بنویسین وکلمات وجوری بچینین تا من بیسوادم حالیم بشه.در هرصورت ممنون

  4. خیاوی گفت:

    احسنت به ذوق و هنر و قلمتان
    استاد رجایی ، من از عوام انتظاری ندارم اما از خواص روشنفکری که بعد از مشروطه همیشه به مام وطن و مردمانش بد کرده اند، سخت دلگیرم چون علیرغم دانش و علمشان در عمل تو خالی هستند و ثبات عقیده و رای ندارند. بنازم مرام لوطیان را که حرفشان و عملشان یکی است اما این روشنفکران که افکار مالیخویایی دارند به غلتیدن از بغل این به بغل آن عادت کرده اند ….
    اگر ملک الشعرای بهار زنده بود مستزادی می سرود و می فرمود :
    هر بدی که برود بر مشکین ، هست از دست خواص !
    داد از دست خواص !
    جای یکدیگر از این شهـــــــر بگیرند تقاص
    داد از دست خواص !

  5. حق بین گفت:

    دقیقاً درد و واقعیت های جامعه مان منعکس شده است چنانکه مشهور است و مثل شده که فلانی در جلسات انتخاباتی X شرکت میکند و پلویy را میخورد اما به zرای میدهد. آیا معنی این کار تلون نیست ؟ تعجب نکنید به دور و برتان بنگرید این روزها نمونه های زیادی از این گونه افراد را میتوان مشاهده کرد.

  6. سلیم زحمت دوست گفت:

    یاد مرحوم منوچهر نوذری به خیر، کاش بودند و این نوشته را به شکل نمایش اجرا می کردند

  7. مسعود گفت:

    عالی بود
    منتظر چنین مقالاتی هستیم

  8. hamshahhriiii گفت:

    امان از خاطره اوايل انقلاب كه جنابعالي چه…. نمي كردي امان از خاطره

    • هم دانشگاهی گفت:

      را قم این طنز فاخر اجتماعی را از زمان انقلاب می‌شناسم هم دانشکده و همرزم بودیم شهید مهندس علی اکبر ذولفقاری هم با ما بود. مهندس حسین رجائی که آنزمان دانشجو و شعار ساز و شعارگوی انقلاب در دانشگاه وشهر تبریز و مشگین شهر بود و خار چشم ضد انقلابیون، هرچند ولی متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بی مهری برخی از میراث خواران انقلاب که کمترین زحمتی در جریان انقلاب متحمل نشده بودند قرار گرفت که جریانش مفصل است شاید خودشان اگر خواستند روزی ستم ها و جفاهایی که از طرف نماینده وقت و جیره خوارانش بر ایشان روا داشته شده به تفصیل ماجرا را برشته تحریر در بیارند.لیکن هنوز هم علیرغم آنهمه مظالم کمترین خدشه ای به دیدگاه های انقلابی اش وارد نشده است.

    • عین.گاف گفت:

      آقای hamshahhriiii چه خاطره ای از ایشان از زمان انقلاب داری؟ چرا در لفافه اظهار نظر کرده و خواننده را در شک می اندازی. تا آنجائیکه بنده به خاطر دارم آقای مهندس رجائی زمان انقلاب دانشجو و فعال ترین انقلابی و شعار ساز و شعارگوی تظاهرات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در مشگین شهر و دانشگاه تبریز بود

ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین و تضییع حق بوده یا ضعیف و دارای بار حقوقی باشد، تائید نخواهند شد


آخرین اخبار