مثل روال معمول هرسال، سال 1394 را با بیداری بهار دلانگیز دامنهی همیشه سرفراز سبلان و با
عطر فرمایش پیر فرزانهمان با شعار «دولت و ملّت، همدلی و همزبانی» شروع کردیم، به دیدار هم رفتیم، جویای حال هم شدیم و دست هم را به گرمی فشردیم و تا امروز یازده ماه چه روزهای خوش و شاید تلخ را پشت سر نهادیم، به صدها دستاوردهای علمی و تحقیقی جوانانمان و دانشمندانمان در راستای شعار «ما میتوانیم» افتخارکردیم و شاهد سربلندی و شکوفایی ایران عزیزمان بودیم و قطعاً شاد شدیم چون وارثان اصلی این انقلاب یعنی شهدای عزیزمان حتماً شاد بودند و هستند و اینک در روزهای پایانی سال در آستانهی آزمایشی بزرگ دیگر قرار داریم و آن انتخابات دهمین دورهی مجلس شورای اسلامی و پنجمین دورهی انتخابات مجلس خبرگان رهبری میباشند که شرکت در آنها مبیّن شعور، احساس وظیفه و حسّ تکلیف ما خواهد بود. همه خُرد و کلان، پیر و جوان، زن و مرد میدانند که انتخابات فرصتی است برای ظهور و تجلّی ملّت تا بتوانند از میان کاندیداهای تأیید صلاحیّتشده، فرد اصلح را انتخاب و با رأی خود وفاداری به آرمانهای انقلاب اسلامی را ابراز نمایند و نیک واقفیم که انتخابات نماد مردمسالاری دینی است تا مردم بر اساس حقّی که دارند تصمیم بگیرند و در این برههی حسّاس تاریخی لازم است مراقبت شود تا از هر گونه اقدامی که منجر به ایجاد شبهه و تلخکامی این نمایش اقتدار ملّی میشود! قویاً پرهیز گردد، شهر ما و زادگاه پرافتخار ما با آن پیشینهی تاریخی و با آن همه بزرگان و علما و دانشمندان و ادبا و هنرمندان و داشتههای علمی و مدنی و دینی و ادبی خود باید بیشتر احساس مسئولیت کند. اخلاق خوب انتخاباتی باید سرلوحه آحاد مردم بخصوص جوانان پرشور و فهیم منطقهمان قرار گیرد، آنهایی که احساس تکلیف نمودند و پتانسیلهای لازم را در خود یافته و به عنوان کاندیدا وارد عرصه شدهاند، وظیفهی دینی و ملّی و میهنی خویش را انجام دادهاند و میخواهند با گرم کردن تنور انتخابات و دادن فرصت بیشتر انتخاب کردن به تفکّرها و سلیقههای گوناگون به دِین خود عمل نمایند که مبارکشان باشد؛ ولی همشهریان فهیم تکلیف ما رأیدهندگان چه خواهد بود؟ ما دارای جامعهی بشدّت سنّتی و از نظر طرز تلقی سخت بهم تنیده داریم، هرگز همدیگر را در روزهای سخت و یا حسّاس تنها نگذاشتهایم. در هر بازه زمانی در کنار هم، برادر هم، و یار و غمخوار هم و آشنایان و دوستانی فهیم و مهربان و بردباریم، اگر به فرض قرار بود فقط کاندیدای موردنظر ما حضور داشته و پیروز شود و صحنهگردان انتخابات تنها او باشد دیگر انتخاب کردن و رقابت سالم چه معنایی میتوانست داشته باشد؟! در جامعهای که همه منافع شخصی خود را مقدّم بر منافع جمع بدانند قطعاً سیر قهقرایی خواهیم پیمود. این تفکّرها و اعتقادات ما در فروع است که به یکدیگر هویت و وجود میبخشند، پس باید همدیگر را تحمّل کرد و سخن حقّ را پذیرفت؛ حتّی اگر از جناح رقیب باشد.
این روزها هم میگذرند، بیایید آخرتمان را شخصیت و هویتمان را فدای دنیای دیگری نکنیم! صادق باشیم و از اتهامزنیها و تهمتهای ناروا به همدیگر و تعصّبهای ویرانگر قومی و طایفهای و شایعهپراکنی و تخریب همدیگر به خاطر اَحسنتگویی و خوشایند فعالان کاندیدا یا طرفداران دو آتشه آنها بپرهیزیم. فراموش نکنیم خدایی ناظر بر اعمالمان هست که از رگ گردن بر ما نزدیکتر است و فردایی است که سعادت و بدبختی ما در آن تجلّی پیدا خواهد کرد. طرفداران رقیب را تافتهی جدابافته ندانیم و به خود اجازه ندهیم از فرصتهای پیشآمده سوء استفاده نماییم و به همدیگر نتازیم و به هم حقّ بدهیم که در مهلت مقرر قانونی به سخنان و برنامهها، قابلیّتها، صداقت و راستکرداریها و دینداری و تقوی و تعهّدها و مدیریتها و مردمداری و عدالتمحوری و لیاقتسالاری همه کاندیداها را با حضور در جلساتشان بسنجیم و در روز آخر به دور از هرگونه تعصّبات خشک و اسیر جوّ شدنها به استنتاج برسیم و نهایتاً فرد اصلح را انتخاب نماییم تا خدای ناکرده بعد از فردای انتخابات به رأی اشتباه خود نبازیم و نسوزیم زیرا این ما هستیم که رأی میدهیم و راه را هموار میکنیم.
هرگز فریب غوغاسالاریهای احتمالی و جوّسازیهای سیاسی و جریانسازیها را نخوریم و نبازیم، مهمّ نیست که کاندیدای موردنظر تو وارد مجلس نشود! به خودت تبریک بگو که در انتخابات، جانب دینداری نگهداشتی و آگاهانه با مطالعهی کامل رأی دادی و در حقیقت نباختی و تو مسئول رأی توأم با شعورت هستی، که وجداناً پاسخگو خواهی بود، سخن کوتاه، چه کنیم که ما نسلی هستیم که حالا تاوان بداخلاقی انتخاباتی گذشتگان خود را پس میدهیم که هنوز هم بدعتهای غلط دروغ را به دوش میکشیم، قولهای استخدام دروغین، وامها و طرحهای دروغین، پست و مقامها و وعده و وعیدهای دروغین و پایمالشدن لیاقتسالاریها، از خود میپرسیم آیا واقعاً جایگاه این کُهنشهر زخم دوراندیده این است؟ که هنوز در شهر ما رایج است و شاید خواهد بود … !
پس این هم میگذرد، بیایید با توجه به موقعیّت خطیر منطقه همدیگر را دریابیم! ما همان دوستان و آشنایان و همشهریان خونگرم دیروزیم و فرداها هم با همان مهربانی و عاطفه، یار و غمخوار هم خواهیم بود … پس، «ما همیشه با هم میمانیم».
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
اشکان صابری
کارشناس ارشد مدیریت اجرایی mba
سلام مطالب خوبی بود استفاده کردیم استاد صابری عزیز
چرا نظر مردمو حذف میکنی؟ نویسنده به مذاقش خوش نیومده دستور داده حذفش کنید؟
واقعا که….!