مرکز هوشمند ترافیک مشگین‌شهر با اختصاص ۱۵۰ میلیارد ریال راه اندازی می شود

سهم اردبیل از ۳ درصد نفت ۵۰۲ میلیارد تومان است

غرامت کشاورزان مشگین‌شهری در کوتاه‌ترین زمان پرداخت می‌شود

دیجیتال علیه مطبوعات

خسارت سیل به کشاورزان مشگین‌شهر در حال ارزیابی است

تعداد ثبت‌نام کنندگان مسکن ملی استان اردبیل به بیش از ۱۱۶ هزار نفر رسید

سارقان سیم‌های برق در مشگین‌شهر دستگیر شدند

«موئیل» مشگین‌شهر در بین ۱۳ روستای مهم گردشگری کشور قرار گرفت

۱۰ نفر از اراذل و اوباش در اردبیل دستگیر شدند

آسیب دیدگی ۱۰۰ درصد محصول برنج در مشگین‌شهر

طغیان رودخانه‌های مشگین‌شهر در پی بارش‌های اخیر

بقعه شیخ حیدر مشگین‌شهر نماد معماری ایلخانان

کد خبر: 18430 | تاریخ انتشار: 11:39:54 - یکشنبه 23 اسفند 1394 | بدون نظر | |

سوگواره ای برای غریبی بنی هاشم؛

چه سخت است آستین به دهن، میان بغض و سخن گریه کردن

وفاتچه سخت است آستین به دهن، میان بغض و سخن گریه کردن

و سکوت حق مطلب را ادا می کند آنگاه که نمیدانی که چه باید بگویی…

سکوت میکنم که بغض نکنم..

آه میکشم که نبینند ستاره های آسمان

تکان خوردن شانه هایم را…

سکوت حق مطلب را ادا می کند وقتی که حرف برای گفتن زیاد داری و نمیدانی که از کجا شروع کنی…

چه حال بدی ست وقتی که جمله ها را آب و تاب می دهی

که جفت و جور کنی مقدمه ها را کنار هم تا برسی به حرفهایت آخر…

چه حال بدی ست که قلم را این دست و آن دست میکنی…جمله ها را منقطع منقطع می نویسی…تا بغض ها گلویت را نگیرند دومشتی…

آن هم در شبی که ماه هم به داد علی نرسید…

و ابرها گریستند..

پابه پای مردی که نمی دانست سر به کدامین دیوار بگذارد…

برای داغ های  ماهِ سه ماه مانده پشت ِابرِ پنهانش..

ابرها کنار رفتند و مرد به گریه افتاد…

خواستند ستاره ها که وداع کنند با ماهِ سه ماه مانده پشتِ ابرِ علی…

که بادها به صدا دراآمدند و در امتداد آن شب سرد..

عرش هم به لرزه افتاد از لرزش دست های کودکان علی که نمی دانند کفن را در آغوش بگیرند یا تنهایی خویشتن را…

که چه حال بدی ست آستین به دهن گریه کردن و میان بغض و سخن گریه کردن و آه….

برای غسل از روی پیرهن گریه کردن….

ابرها کنار رفتند و بغض ها جای آن را گرفتند

و تمام عمر او داشت آب می شد

و حال آسمان خراب می شد

و چشم های بچه ها پر آب می شد..

نه…بیا از این مسیر برگردیم به همان سطر اول جمله که واژه ها کم آوردند…

اینگونه تاب نمی آورم اگر جمله ها ادامه دهند..

 

بغض می شوم کم کم…در شبی که خاک شد برای همیشه

ماه سه ماه مانده به پشت ابر علی…

خاک شد تمام روزهای دلگرمی علی…

و ابرها کنار رفتند و ماه رفت زیر خاک

و باز علی ماند وآه و حرفهای او با چاه…

 

 

ائل پرس/ محمدرضا زارعی دولت آباد

 

استفاده از این مطلب با ذکر منبع بلامانع است

ارسال نظر

نظراتی که حاوی توهین و تضییع حق بوده یا ضعیف و دارای بار حقوقی باشد، تائید نخواهند شد


آخرین اخبار